×
×

داستان یک تکراری این روزها
یک تصمیم اشتباه!

  • کد نوشته: 10263
  • ۱۳۹۹-۰۷-۱۲
  • ۰
  • گروه استان ها – فارس- رابطه ام با مادرم خوب است، احترام پدرم را نگه می دارم اما رابطه خوبی با او نداشته و ندارم.
    یک تصمیم اشتباه!
  • تبلیغ هدفمند

    گروه استان ها – فارس- رابطه ام با مادرم خوب است، احترام پدرم را نگه می دارم اما رابطه خوبی با او نداشته و ندارم.

    شیدا هستم، فرزند اول خانواده و ۱۹ سال دارم، یک خواهر ۳ ساله و یک برادر ۱۱ ساله هم دارم. پدرم کارگر شرکتی است و اغلب اوقات در منزل حضور ندارد. او اعتیاد دارد و به همین دلیل از کودکی همیشه شاهد دعواهای پدر و مادرم بوده ام. رابطه ام با مادرم خوب است، احترام پدرم را نگه می دارم اما رابطه خوبی با او نداشته و ندارم.

    در زمان دبستان خواسته هایم زیاد بود ولی کم کم که بزرگتر شدم درکم نسبت به شرایط و وضعیت مالی نامناسب خانواده بیشتر شد. ۱۴ ساله بودم که پسری به خواستگاریم آمد، احساس خوبی نسبت به او داشتم ولی دایی هایم، می گفتند: خانواده خوبی ندارد. علی رغم اینکه ما دو نفر به یکدیگر علاقه داشتیم ولی ازدواج مان سر نگرفت. مدتی به وی فکر می کردم ولی او خیلی زود ازدواج کرد.

    مدتها گذشت تا اینکه یک روز با دوست صمیمی ام به اسم “آیدا” به پارک رفتیم و در آنجا به من گفت فردی به نام “حسین”به تو علاقمند شده ، من به حرفش اعتنا نکردم.

     اوایل احساسی به او نداشتم تا اینکه به مرور به او وابسته شدم و رابطه من و حسین زیاد شد. مدتی بعد یک خواستگار برایم آمد و من به حسین گفتم خواستگار دارم. او گفت قبول نکن خودم به خواستگاریت می آیم. با اینکه خواستگارم هم از لحاظ خانواده و هم موقعیت کاری خیلی خوب بود ولی من قبول نکردم و آن لحظه بود که ماجرای “حسین” را به مادرم گفتم و روز بعد هم او به خانه ما آمد و با مادرم حرف زد.

    در این مورد چیزی به پدرم نگفتیم. ارتباط من با “حسین” روز به روز بیشتر می شد و حتی بعضی روزها به منزلشان می رفتم. مادر و خواهرش مرا نصیحت می کردند که شما مناسب هم نیستید اما گوشم بدهکار نبود تا اینکه به دلیلی من و “حسین” قهر کردیم و این قهر حدود ۸ ماه طول کشید.

     در این مدت هیچ خبری از او نداشتم و دلم می خواست کسی از حسین خبری برایم بیاورد. تا اینکه یکی از اقوام دور مادرم به من زنگ زد و گفت “حسین” با دختر دیگری در ارتباط است.

    پس از مدتی “حسین” دوباره به سراغم آمد و با هم آشتی کردیم. از او پرسیدم در این مدت ۸ ماه با کسی هم ارتباط داشتی؟ در جواب هرگونه ارتباط با شخص دیگر را انکار کرد.

     از دست “حسین” ناراحت بودم و دوست داشتم از او انتقام بگیرم به پیشنهاد یکی از دوستانم و با کمک او مقداری مواد مخدر تهیه و یک روز که “حسین” به خانه ما آمد مواد را در ماشینش جاساز کردم و به پلیس زنگ زدم وقتی وی را به کلانتری بردند، عذاب وجدان گرفتم و خودم را به کلانتری معرفی و واقعیت را به پلیس گفتم.

    نظریه مشاور:

    از دیدگاه روانشناختی نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است، این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید ارضا شود. در دوران کودکی توسط اعضای  خانواده و کسانی که به نحوی با کودک ارتباط دارند تامین می شود، در دوره نوجوانی از طریق دوستان و گروه همسالان به وسیله تایید شدن و مورد پذیرش واقع شدن.

     این فرد به دلیل وجود خلاء عاطفی از دوران کودکی تا نوجوانی و مشکلات مالی و همچنین وجود دوست ناباب و یادگیری های نادرست و محیط اجتماعی ناسالم درگیر مسائل عاطفی شده و در این میان راهنمای خوبی نداشته که او را از این عمل منصرف کند لذا به دلیل نداشتن اطلاعات کافی از عواقب این کار، مرتکب اشتباه شده است.

    بحران هویت فردی به خصوص در سنین کودکی و نوجوانیِ وی قابل مشاهده است. او به دلیل داشتن نیاز طبیعی دوست داشته شدن و عدم دریافت پاسخ این نیاز از طرف والدین (به خصوص پدر) وارد رابطه با جنس مخالف شده و در این میان با شکست عاطفی که متحمل شده وارد رابطه بعدی با جنس مخالف نیز شده است و در سنی مرتکب این اعمال شده که از عوارض و مضرات رفتارهای نابهنجاری چون رابطه نامشروع، مواد مخدر و . . . آگاهی چندانی نداشته است. سابقه خانوادگی در مصرف مواد مخدر( اعتیاد پدر )، شکست عشقی، اختلال روانی نظیر افسردگی از دیگر عوامل است.

    رها شدن در اجتماع و نبودن آموزش های خود مراقبتی برای چنین افرادی که در محیط خانواده و محیط های ناسالم دوستان آسیب دیده اند، منجر به بروز آسیب های شدید اجتماعی می شود.

    بررسی و ریشه یابی انحرافات اجتماعی در این مراجع نشان می دهد که علاوه بر زمینه فردی، محیط ناسالم نیز آسیب های فردی را تشدید و تثبیت کرده است.

    لذا می بایست با ارائه آموزش های لازم از طریق  سازمان ها و نهادهای آموزشی و فرهنگی همچون مدرسه، رسانه و … ، شیوه فرزند پروری و ارتباط موثر با فرزند را به والدین آموزش دهیم و از طرفی شناخت و آگاهی از آسیب های روز جامعه را در جوانان و نوجوانان بالا ببریم.

    همچنین نوجوانان می بایست با کسب آموزش های لازم، عزت نفس و اعتماد به نفس را در خود بالا ببرند تا در ادامه بتوانند از مهارت های حل مسئله و تصمیم گیری موثر در موقعیت های آسیب زا استفاده کنند.

    نویسنده: زهرا سادات یار احمدی
    منبع: پلیس

    اخبار مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *