×
×

آه پیرمرد
تجربه تلخ اما !

  • کد نوشته: 10259
  • ۱۳۹۹-۰۷-۱۲
  • ۰
  • گروه استان ها- خراسان رضوی- پيرمرد آهي كشيد و گفت: خيلي با خودم كلنجار رفتم و بالاخره حاضر به ازدواج شدم.
    تجربه تلخ اما !
  • تبلیغ هدفمند

    گروه استان ها- خراسان رضوی- پیرمرد آهی کشید و گفت: خیلی با خودم کلنجار رفتم و بالاخره حاضر به ازدواج شدم.

    می خواستم زیر بار منت بچه هایم نباشم. اگرچه بعد از مرگ همسرم، هیچ زنی را نمی توانستم جای او قبول کنم؛ چه کنم که تنها مانده بودم و دلتنگ.

    یک عمر برای این بچه ها زحمت کشیدم و خون دل خوردم تا سرو سامان بگیرند ولی آنها حتی به خود زحمت نمی دادند حالی از من بپرسند.

    تا روزی که همسرم زنده بود غصه ای نداشتم. مونس تنهایی هم می شدیم البته بعضی وقت ها دلتنگ می شدیم و خانه دخترم می رفتیم. او و شوهرش هوای ما را داشتند، خودمان نمی خواستیم زیاد مزاحم شان شویم.

    اما پسرهایم … .

    مرگ همسرم رد پای پسرهایم را در مدت کوتاهی از خانه ام کوتاه کرد. آنها به خاطر لج و لج بازی و غرور همسران خود که  به خون هم تشنه هستند وظیفه سرکشی و انجام کارهای مرا به به یکدیگر واگذار می کردند.

    تا اینکه یکی از آشنایان خانمی را برای ازدواج با من معرفی کرد وی از همسرش طلاق گرفته بود و در مشهد زندگی می کرد. همراه دوستم به خواستگاری اش رفتیم.

    می گفت نمی تواند در شهر کوچک زندگی کند و این موضوع ذهن مرا درگیر خودش می کرد چرا که خانه و زندگی  ام در شهرستان است.

    چند هفته گذشت تا این که زن جوان زنگ زد و در آخرین تماس خود گفت حاضر است برای زندگی به شهر ما بیاید.

    از شنیدن این خبرخوشحال شدم و به سراغش آمدم تا برای ازدواج صحبت کنیم. در همان جلسه از من خواست با یکی از اقوام شان در کاری که هیچ سر رشته ای از آن نداشتم، شریک شوم. زیر بار نمی رفتم اما او دلخور بود و می گفت اگر به من اعتماد نداری چرا مرا برای زندگی مشترک انتخاب کردی؟

    مبلغی را در این کار سرمایه گذاری کردم اما خانم جوان  اصرار داشت که باید پول بیشتری بدهم. این رفتارش برایم عجیب بود و سر همین مسئله اختلاف پیدا کردیم و از تصمیم ازدواج منصرف شدم.

     گفتم پولم را پس بدهید می خواهم برگردم اما برای اثبات حرفم نه مدرکی داشتم و نه شاهدی که گفته ام را تایید کند.

    دعوا بالاگرفت و کارمان به کلانتری کشید. رک و پوست کنده گفت به خاطر دارایی ات  می خواهم زنت شوم. شانس آوردم که قبل از ازدواج این واقعیت برایم روشن شد.  

     سر پیری با این تجربه تلخ به شهرم بر می گردم به عنوان نکته آخر می خواهم  بگویم. پدرها و مادرها از جان ودل و با زحمت و رنج فراوان برای فرزندان خود زحمت می کشند وآنها را بزرگ می کنند. این بچه ها باید از غرور و تکبر دوری کنند، عصای دوران پیری و تکیه گاه باشند و آنها را تنها نگذارند.

    پیرمرد در حالی که قطرات اشک چشمانش را خیس کرده بود با صدایی بغض گرفته، گفت: ما که خدمتگزار و نوکر پدر و مادرمان بودیم این شدیم، وای به حال بچه های ما!

    گفت وگو با کارشناس:

    درباره این ماجرا نظر یکی از مدرسان مهارت های زندگی را جویا شدیم. “مجید اسدی” گفت: فرزندان می توانند با دوری از تعصبات بی جا و بی منطق که تنها بر این تفکر شخصی و یا عرف جامعه در خصوص ازدواج سالمندان است ، به آنها پیشنهاد ازدواج دهند زیرا به ندرت یک فرد سالمند خود اقدام به ازدواج می کند.

    رئیس مرکز مشاوره آرامش پلیس خراسان رضوی افزود: افراد مسن به دلیل برآورده نشدن نیازها و تنهایی که در زندگی متحمل می شوند گاهی یک بار دیگر به ازدواج و یافتن شریک مناسبی برای پایان دادن به مشکلات زندگی در تنهایی روی می آورند.

    این مدرس مهارت های زندگی تاکید کرد: باید بگوییم  بیشتر افراد سالمند پس از مرگ همسر دچار رنجش زیاد، تحریک پذیری و گوشه گیری می شوند و یکی از مهم‌ترین آسیب ها، افسردگی در دوره سالمندی است اگر این اختلال به درستی و به‌موقع درمان نشود مشکلات زیادی برای فرد سالمند و اطرافیانش ایجاد خواهد کرد.

    سرهنگ اسدی خاطر نشان کرد: تنهایی یکی از مهم‌ترین دلایل این امر بوده و از آنجا که تنها بودن علت کاهش روابط اجتماعی می‌شود یکی از مهم‌ترین زمینه‌ سازهای افسردگی در دوره سالمندی است.

    افراد سالمند به علت از دست دادن انگیزه و هدف که به احساس بی‌هویتی منجر می‌شود، افسردگی آن‌ها می تواند شدیدتر شود به اندازه‌ای که ترجیح می‌دهند با هیچ کدام از نزدیکان هم رفت و آمد نکنند.

    وی گفت: مشکلات جسمی و بیماری هایی که بیشتر بین سالمندان دیده می‌شود اگر با بی توجهی اطرافیان مواجه شود به افسردگی ختم می شود. ترس از تنهایی یا مرگ دوستان و نزدیکان هم می‌تواند یکی دیگر از دلایل زمینه‌ساز افسردگی باشد.

    افسردگی جزئی از روند طبیعی پیری نیست و در‌ واقع بسیاری از سالمندان با وجود برخی چالش ها از زندگی خود خوشحالند. افسردگی در دوران سالمندی نه تنها موجب می‌شود افراد از زندگی لذت نبرند بلکه می‌تواند عاملی برای به خطر افتادن سلامت آنان نیز باشد با این حال اگر قادر به شناسایی علادم افسردگی و یافتن راه‌های مؤثر برای حمایت از این افراد باشیم سالمندان افسرده می‌توانند زندگی شاد و شیرینی داشته باشند.

    راه های مقابله سالمندان با افسردگی

    ” اسدی” در ادامه افزود: سالمندانی که دچار افسردگی می‌شوند احتمالاً حوصله انجام هیچ کاری و یا دیدن فردی را ندارند اما به خاطر داشته باشند انزوا و گوشه گیری تنها باعث تشدید افسردگی شما خواهد شد هرچه از نظر فریزیکی ذهنی و اجتماعی فعال تر باشند مطمئناً احساس بهتری خواهند داشت.

    این مشاور خانواده به چند روش ذیل برای مقابله با افسردگی اشاره کرد:

    ۱- از خانه بیرون بیایید؛ به پارک و یا به آرایشگاه بروید و دستی به سر و گوش خود بکشید و ناهار را با دوستان خود صرف کنید.

    ۲-با دیگران در ارتباط باشید؛ زمان هایی را که تنها هستید کاهش دهید. اگر قادر به حرکت نیستید از افرادی که دوست شان دارید دعوت کنید تا به دیدن شما بیایند یا با آن‌ها تماس تلفنی داشته باشید.

    ۳- داوطلب کمک به دیگران شوید؛ کمک به دیگران یکی از بهترین راه‌های به دست آوردن ارزش و احترام است با کمک به دیگران به طور قطع میزان افسردگی کاهش می یابد.

    ۴- می‌توانید مشغول یادگیری مهارتی جدید شوید؛ به دنبال فعالیت‌هایی بروید که همیشه آرزوی انجام آن‌ها را داشته اید. شاید آن فعالیت‌ها بتوانند خلاقیت شما را شکوفا سازند و روحیه شما را تغییر دهند.

    ۵- بخندید؛ خنده بر هر درد بی درمان دوا است. خواندن و گوش دادن به مطالب طنز آمیز می‌تواند روحیه شما را تقویت کند.

    ورزش کنید؛ اگر بیمار و ناتوان هستید راه‌های بسیار وجود دارد تا قدرت بدنی خود را افزایش دهید حتی روی صندلی و ویلچر، به هر روشی که می‌توانید ورزش کنید تا افسردگی تان به میزان قابل ملاحظه ای کاهش یابد.

    نویسنده: غلامرضا تديني راد
    منبع: پلیس

    اخبار مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *