×
×

رازهای نهفته همراه کرونا
کووید-۱۹وحاشیه  های مذاکره با آن

  • کد نوشته: 2979
  • ۱۳۹۹-۰۲-۲۷
  • ۰
  • بالاخره پس از ماه  ها مبارزه و درگيري همه جانبه با کرونا و تحمل تلفات فراوان و ورشکستگي اقتصاد و سرگرداني مردم به اين نتيجه رسيدم که هر طور شده واسطه اي بتراشم و زمينه ي ارتباطي مويرگي را فراهم کنم و سر و ته قضيه را با يک مذاکره ي جانانه ي کرونايي به هم بياورم و به جاي ضد عفوني دائمي    و بستن دهان مردم با انواع ماسک  ها و مسلح کردن دست  ها با دستکش و قرنطينه و حبس صغير و کبير در خانه  ها و ايجاد فاصله و منع تجمعات بيش از سه نفر ، مرد و مردانه بروم با ويروس کرونا مذاکره کنم ببينم حرف حسابش چيست ؟ در مذاکره هم که حلوا تقسيم نمي    کنند ؛
    کووید-۱۹وحاشیه  های مذاکره با آن
  • تبلیغ هدفمند

    بالاخره پس از ماه  ها مبارزه و درگیری همه جانبه با کرونا و تحمل تلفات فراوان و ورشکستگی اقتصاد و سرگردانی مردم به این نتیجه رسیدم که هر طور شده واسطه ای بتراشم و زمینه ی ارتباطی مویرگی را فراهم کنم و سر و ته قضیه را با یک مذاکره ی جانانه ی کرونایی به هم بیاورم و به جای ضد عفونی دائمی    و بستن دهان مردم با انواع ماسک  ها و مسلح کردن دست  ها با دستکش و قرنطینه و حبس صغیر و کبیر در خانه  ها و ایجاد فاصله و منع تجمعات بیش از سه نفر ، مرد و مردانه بروم با ویروس کرونا مذاکره کنم ببینم حرف حسابش چیست ؟ در مذاکره هم که حلوا تقسیم نمی    کنند ؛

    بالاخره باید امتیازی بدهی و امتیازی بگیری و بدانی که طرف مقابل با چه لطایف الحیلی تو را پای میز مذاکره نشانده و کاری نکنی که آن روی سگش بالا بیاید و بزند زیر قرارداد ! با همین قصد و نیت خوابیدم و شب را در رویای مذاکره ای نتیجه بخش به صبح رسانیدم و در عالم خیال خودم را قهرمانی تصور می    کردم که ماتحت کرونا را با تیپایی جانانه مضروب ساخته و به عامل قتل هزاران نفر تاخته ام و می    دیدم که مردم برای من دست تکان می    دهند و در کنج دنج دل  های مردم کرونا زده برای خود جایی تدارک دیده ام.

    دمدمه  های صبح همین که خورشید بساطش را پهن کرد ، کفش و کلاه کردم برای مذاکره با کرونا ولی مشکل اصلی من دیدن این نادیدنی و تعیین محل ملاقات بود . به هر حال من باید بدانم با چه کسی طرف هستم ، مذاکره با کسی که هرگز او را ندیده ای بدان می    ماند که بخواهی سر قبری گریه کنی که مرده ای در آن نیست !

    ضمن این که در عرف دیپلماتیک گفت و گوی دو مقام بلند پایه ابتدا باید رسانه ای شود و ماهها قبل از انجام چنین دیدار و مذاکره ای ، خبرنگاران و گزارشگران و اصحاب رسانه پیرامون حسن و قبح آن قلمفرسایی و گنده گویی و اظهار فضل نمایند و محسنات و معایب آن را بازگو کنند و ضمن مصاحبه با صاحب نظران به تحلیل و بررسی دلایل و پیامدهای این دیدار بپردازند تا در مردم انتظارایجاد شود و برای مدتی بازار تحت تاثیر امیدی نیمه واهی از آب و تاب و التهاب بیفتد و صرافی  ها ماست  هایشان را کیسه کنند و دلالان از جنب و جوش خود بکاهند و …

    بالاخره سیاست هم مثل فوتبال حاشیه  هایی دارد و چه بسا حواشی بازی  های سیاسی به مراتب دامنه دار تر و سرکاری تر از فوتبال باشد. به طور کلی می    توان گفت هر چه در فوتبال هست در سیاست هم پیدا می    شود .

    از گل زدن یا گند زدن گرفته تا اوت و آفساید و خطا و بازی ناجوانمردانه تا برسد به چیزهایی مثل دلالی یا جادوگری و ادرار در پای دروازه ی حریف و تبانی و ناشی گری و افتضاح و نتایج خجالت آور .

    نتیجه ی کار سیاسی هم مثل نتیجه فوتبال الزاما به نفع هواداران و تماشاچیان و مردمی    که برای یک تیم یا جناح یقه می    درانند نیست . در واقع برنده بازی فوتبال کسانی هستند که دستمزدهای میلیاردی می    گیرند و با فروش بلیت  های ۱۰ برابر قیمت در اروپا و ترکیه ویلا خریداری می    کنند ! و در دنیای سیاست هم پیروز واقعی کسانی هستند که امتیاز کارخانه و استخراج معدن دست به دست می    کنند و به همه چیز از جمله باورهای مردم نگاه ابزاری دارند.

    البته مصدومیت و اخراج و جریمه و فحش هم دارد که با درآمد بالایش سربه سر می    شود.
    حالا ما می    خواهیم با کرونا مذاکره کنیم ، اما چند مشکل اساسی داریم . اول این که چون میلیاردها ویروس از نوع کرونا در زمین و هوا و دریا سرگردان هستند من نمی    دانم با کدامیک از آنها باید مذاکره کنم که احیانا اگر به نتیجه ای رسیدیم سایر ویروس  ها نیز از تصمیمات نماینده ی تام الاختیار خود تبعیت کنند .

    کووید-19 و حاشیه  های مذاکره با آن
    کووید-۱۹ و حاشیه  های مذاکره با آن

    ویروس  ها که اهل دموکراسی و انتخابات نیستند و اگر هم انتخاباتی ویروسی در کار باشد، حساب و کتابی ندارد و یک دفعه می    بینی یک ویروس مفلوک ادعای نمایندگی سایر ویروس  ها را دارد و چون تصمیماتش ضمانت اجرایی ندارد مثل این می    ماند که با دیوار حرف زده باشی ! مشکل بعدی این است که نوع مذاکره مشخص نیست .

    یعنی معلوم نیست پیش شرط دارد یا ندارد . بالاخره ما که از زیر بوته به عمل نیامده ایم و برای خودمان کسی هستیم . شاید رفتیم نشستیم پای میز مذاکره و ناگهان ویروس پایش را در یک کفش کرد که باید تمامی    کارخانه  هایی که هوا را آلوده می    کنند را گل بگیرید .

    آن وقت ما چه خاکی به سر کنیم با این همه کارگران و مهندسین بیکار شده ؟ داستان مذاکره به این سادگی  ها نیست . شاید ویروس گفت من اصلا تو را به نمایندگی مردم دنیا قبول ندارم و تو روی چه حسابی از طرف مردم دنیا برای خودت درجه و عنوان دست و پا کرده و از طرف جهانیان حرف میزنی و خزعبلات بلغور می    کنی ؟

    مشکل بعدی در بحث مذاکره با ویروس کرونا این است که با این ویروس نمی    توان دست داد یا اگر به توافق مهمی    رسیدیم او را در آغوش گرفت و عکس یادگاری انداخت و قیافه  های خندان دیپلماتیک به مردم دنیا تحویل داد . با ویروسی که او را آلوده می    دانیم دست دادن یعنی پا گذاشتن روی اصول بهداشتی که من اهلش نیستم !

    مشکل دیگری که در مذاکره با ویروس کرونا وجود دارد این است که چون ویروس  ها همه در یک اندازه و کوتوله اند و هیچ کس دیگری را به بزرگتری قبول ندارد لذا ویروس مذاکره کننده ممکن است بخواهد وسط مذاکره با سایر ویروس  ها مشورت و از آنها کسب تکلیف کند و هی وقت مذاکره را بگیرد و نتیجه ای هم حاصل نشود و اگر نتیجه ای هم حاصل شد ویروس  های دیگر با نادیده انگاشتن قرار و مدارها به نقطه ی اول برگردند .

    مثل همین فلسطینی  ها که بیش از نیم قرن در حال مذاکره هستند و هر روز بیشتر از دیروز به عقب رانده می    شوند ولی با تمامی    این حرف  ها می    گویند خیلی جدی و دارای برنامه ریزی هستیم و عنقریب دنیا را کن فیکون می    کنیم !

    معضل اساسی برای مذاکره با ویروس کرونا این است که من می    دانم حرف حساب این ویروس چیست که در این صورت مذاکره یعنی کشک ! حتما می    خواهد بگوید هوا را آلوده نکنید، هر جنبنده ای را نخورید ، درختان را قطع نکنید ، با افزودن بر جمعیت آدم  ها منابع آبی و غذایی دنیا را کاهش ندهید و حرف  هایی از این قبیل که اصلا و ابدا خریدار ندارد و زیر بار آن نخواهم رفت و بیشتر به مذاکره سران عرب می    ماند که حتی از دل ائتلاف آنها هم اختلاف جوانه می    زند و هیچ کدام حاضر نیست کش تنبان دیگری را گره بزند که یک وقت خجالت به بار نیاید ! بدون تردید شک ندارم که این ویروس جاسوس اولین کاری که می    کند می    گردد خط قرمزی پیدا می    کند تا روی آن پا بگذارد .

    منهم با این همه غیرت و حمیت ، پس از یک عمر ناموس داری اجازه نخواهم داد ویروسی که حتی به چشم هم دیده نمی    شود و ما او را به حساب نمی    آوریم دکان کسانی که من با آنها رودربایستی دارم را تخته کند .

    حالا آمدیم و قرار شد چشم در چشم ویروس بدوزیم و به هم نگاه کنیم . آخر ما چه حرفی با ویروس داریم ؟ ویروسی که او را منحوس و جاسوس و کابوس و دقیانوس توصیف کرده ایم. ول کن بابا حوصله داری من از اولش هم اهل مذاکره نبودم

    نویسنده: محمد عسلی
    منبع: بازار کسب و کار

    اخبار مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *