شهادت حاج قاسم سلیمانی توفانی در ایران و منطقه به پا کرد که حتی علاقمندان و شیفتگان و دشمنان آن شهید را نیز شگفتزده کرد. تشییع بیسابقه سردار شهید در ایران و عراق و برگزاری تظاهرات و جلسات بزرگداشت آن شهید که از امریکا و غرب اروپا تا سریلانکا ادامه دا شت، حاوی درسها و پیامهای بسیاری ا ست. اما مگر ایشان چه ویژگیهایی داشت که او را باید صاحب مکتب و منش و راهش برای ما درس و سرمشق باشد؟
شهید سلیمانی، مکتبدارمدیریت جهادیدرجهان
امروز خوشبختانه بین نیاز امروز جامعه ما و مشرب فکری و مکتب سلیمانی همبستگی و رابطه حداکثری وجود دارد. مکتب سلیمانی یک مکتب تربیتی- مدیریتی است. جذابیت شخصیت او برای جوانان مسلمان نمود این مهم است. تأثیر بر شخصیت آدمی و جهتدهی به رفتار و بینش وی خاصیت مکتب سلیمانی از منظر مدیریت است. در عین حال، حصر شخصیت وی در حوزه نظامی منجر به تولد و گسترش مکتب سلیمانی نخواهد شد، بلکه سلوک مکتبیاش در همه ابعاد اجتماعی، اعتقادی و رفتاری موضوعیت دارد.
شهید سلیمانی بیش از همه به عنوان یک مدیر دارای اصول، جوهره و ویژگیهایی است که جمیع آنها او را در قالب یک مکتب متمایز به تصویر میکشد که میتوان ارکان و ویژگیهای این مکتب را در چند مورد زیر بیان کرد:
۱- جنبههای روحانی و معنوی: جذابترین ویژگی سلوک رفتاری سردار شهید معنویت و گرایش به دعا و نجوای الهی، ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت، اخلاص، خضوع و خشوع و در یک کلمه الهامبخشی مؤمنانه بود.
۲- عقلانیت: اگر سردار مهربان بود، بر اساس یک خصلت شخصیتی فردی نبود، بلکه عقلانیت دینی ایجاب میکرد که مهربان باشد و خدمت کند. اگر ایشان نمیترسید، بهخاطر عقلانیت دینی است که کار را به دست خدا میداند. اگر شهید سلیمانی مذاکرهکنندهی قوی در دیپلماسی بود، بهخاطر عقلانیتی است که از دین پیدا کرده بود که باید مذاکرهکنندهی قوی باشد.
۳- ولایت مداری: سردار سلیمانی هشت سال به فرمان امام جنگید، ۲۲ سال به فرمان امام خامنهای آسایش و زندگی را بر خود حرام کرد. حکمت را برجستهترین شاخص رهبری خویش میدانست و نگاه و تصمیم او را همیشه راهگشا میدانست، خود را سرباز ولایت میدانست و عشق دوطرفه ایشان و رهبری شاید نمونهای کمنظیر در طول تاریخ انقلاب اسلامی است.
۴- اخلاص: او به شدت از ریا و خودنمایی پرهیز میکرد. بود و نمود او یکی بود، آنگونه مینمود که بود. ظاهر بیآلایش و مؤمنانه او خبر از باطن صاف و پالودهاش میداد. هیچگاه به دنبال مطرح نمودن خود نبود و آنچنان به غنای درون رسیده بود که مستغنی از ذرهای جلوهگری بیرونی شده بود. زلال چون آب بود و شفاف چون آیینه.
۵- سادگی و صفا: زندگی سادهای داشت با حداقل امکانات. میتوانست از راه مشروع بسی بیشتر داشته باشد. اما نمیخواست، از تجملات به دور بود و از تشریفات بیزار. به راحتی در مجالس مختلف حضور مییافت. در وجود با صفا و نورانیاش هیچ نشانهای از تکبر و تبختر و خود بزرگبینی یافت نمیشد.
۶- سختکوشی: برای کسی که عمر پر برکت خویش را در جنگ و جهاد گذرانده باشد شاید توجیه در پیش گرفتن یک زندگی آرام و بیدغدغه کاملا پذیرفتنی باشد. اما روح بیقرار او از راحتی و آسایش گریزان بود و او میخواست تا پایان عمر و تا آخرین نفس سختکوشانه و مجاهدانه به پیش رود.
۷- بیان تأثیرگذار: شهید سلیمانی وقتی سخن میگفت بیانش آمیزهای از عقلانیت و احساس بود و چون از دل بر میخواست در نفوس انسانها عمیقاً تأثیر مینهاد.
۸- علاقه به فرهنگ و هنر: کتابخوانی یکی از برنامههای همیشگی او بود علاوه بر مطالعه مطالب مستند، به خواندن دیوانهای شعر، رمانها و داستانهایی که سرگذشتهای درسآموزی را حکایت میکردند میپرداخت. مخصوصا آثار مربوط به زندگی شهیدان را با حسرت و اشتیاق میخواند و هر جا که به وجد میآمد در حاشیه کتاب مطلبی مینوشت تقریظهای او بر کتابهایی که خوانده است خواندنی است.
۹- اعتدال: او از ورود به حاشیهها در هر زمینهای دوری میجست اهل افراط و تفریط نبود فراجناحی بود و نگاهش به جریانات مختلف سیاسی که در زیر خیمه انقلاب فعالیت مینمایند به مثابه افراد یک خانواده با سلایق متفاوت بود کلیت جامعه ایرانی را یک خانواده میدانست بینش او همگرایانه و تلاش او همافزایانه بود برای او وحدت و انسجام ملی به غایت مهم بود.
۱۰- مردمی بودن: او عاشق مردمش بود به همین لحاظ مردم عاشق او بودند. او پدر مهربان یتیمان بود و ملجا دردمندان و پناهگاه محرومان. او عمیقا بر این باور بود که مردم ولینعمت ما هستند. و این انقلاب و نظام حاصل تلاش آنان و متعلق به آنان است پیوسته بر این امر تأکید میکرد که ما مدیون و وامدار این مردم عزیز هستیم.
دیدگاهتان را بنویسید