گاهی اوقات اگر کمی به کتابهای رنگارنگ و آموزشهای مختلف در مورد موفقیتهای شغلی، منتشر شده کمی دقت کنیم متوجه میشویم که این کتابها به گونهای صحبت میکنند که گویی ما انسانها رباتی بیش نیستیم. به نوعی در آموزشهای که این گونه کتابها به مخاطب خود ارائه میدهند انگار که در آموزههای ارائه شده نقش احساسات دیده نشده و آنرا به راحتی نادیده میگیرند.
رازهای موفقیت برای پیروزی -۲
این در حالی است که در شروع یک روز کاری، احساسات دارای نقش مهم و پُررنگی است. چرا که وقتی روز خود را آرام و با آگاهی از آن شروع کنیم، قطعاً متوجه راحتتر به تمرکز رسیدن در کارهای مختلف و سر و سامان بخشیدن آن میشویم.
اما استرس از همان ابتدای صبح که از خواب برمیخیزیم بهطور کامل ما را احاطه کرده است؛ دستگاههای ارتباطی مدام زنگ میزنند، به طوری که بیشمار انواع و اقسام پیام از اطراف ما به دست میرسند به این خاطر است که در طول شبانهروز نیز رفتاری واکنشی خواهیم داشت. این یعنی بهجای اینکه اولویتها و کشف رازهای موفقیت هدف اصلیمان باشد، وقت و انرژی خودمان را صرف پاسخ به محیط و اتفاقات پیرامون آن میکنیم. پس باید بدانیم رازهای موفقیت شغلی چیست و برای دستیابی به آنها چه اقداماتی باید انجام شود؟
باید در تلاش باشیم که ساعات آغازین روز خود را تا جایی که امکان دارد با برنامهای منظم آغاز کنیم. اضطراب و تشویش را میتوان با برنامهای روزمره برای ایجاد کنترل بر اوضاع، بسیار مفیدتر کرد حرکت کردن مطابق نظم و برنامه، میتواند انسان را آگاه و توانمندتر بهسوی موفقیت کند. در یک کلام همانطور که گفتهاند «سالی که نکوست از بهارش پیداست.» شروع صبح هم نمایی از تمام روز شما را تعیین میکند. برای یافتن رازهای موفقیت شغلی در افراد سرشناس با ادامهی مطلب همراه ما باشید.
پشتسر گذاشتن تدریجی موانع: احتمالاً توجه نکردهاید اما در بسیاری از آثار ادبی، اختراعات بشری و شعرها و آهنگهای بینظیر، نتیجهی دردهای طاقتفرسا یا دلشکستگیها است. در حقیقت چالشهای مختلف است که شب سیه را پایان داده و به سفیدی تبدیل میکند. در روانشناسی به توانایی افراد برای تبدیل سختیها و زخمها به خلاقیت و آگاهی فکری، رشد ضربهای یا پساتروماتیک (Post-Traumatic) گفته میشود. پژوهشگران متوجه شدهاند که این ضربات و شوکها میتواند به رشد افراد در روابط بین فردی، لیاقت و قدرت، کاردانی و حقشناسی کمک کنند. وقتی دیدگاه ما نسبت به جهان به عنوان مکانی امن خدشهدار میشود یا تصوراتمان از این دنیا در هم میشکند، مجبور به تغییر نظرات و عقاید خود هستیم و ناخودآگاه در معرض فرصتی تازه قرار میگیریم که ما را وادار به تغییر میکند تا به شکلی تازه و جدید با چشم فردی تازهکار به همه چیز بنگریم. یعنی آغازی نو و شروعی تازه که ما را به رشد و موفقیت بلندمدت رهنمون میکند.
گذر از محدودیتها: زمانی که موفقیت بدست میآید که با محدودیتها روبهرو شویم. قطعاً طی کردن مسیری معمولی و معین آسان و طبیعی است و بدون موانع، در جریان بودن و جاری شدن هم عالی بهنظر خواهد رسید اما برای آموختن باید خود را به چالش بکشیم و با شرایط مختلف روبهرو شویم. البته کمی سخت و دشوار است اما منجر به رشد ذهنی و مغزی میشود. وقتی از منطقهی امن خود خارج شویم، یادگیری آغاز میشود.
در خلال رویارویی با سختیها، قویتر میشویم. هر چه بیشتر در این پیچوخمها قرار بگیریم، سریعتر میآموزیم. باور کنید ده دقیقهی پُرچالش از ساعتها آسودگی در منطقهی امن بهتر است. باید راه بیفتیم، اشتباه کنیم، زمین بخوریم و دوباره برخیزیم، عبرت بگیریم و ادامه بدهیم.
تصمیمگیری شهودی در مواقع دشوار: شهود عاملی واقعی و غیرقابل انکار میباشد چرا که از اعماق ناخودآگاه و تجارب قبلی زندگی سر چشمه میگیرد. در صورتی اینکه جواب اکثریت به درخواستی آری است، اما حسی درونی میگوید نه، شک نکنید که دلیلی خوب برای این احساس وجود دارد. در تصمیمگیریهای سخت، تمام اطلاعات لازم را پیدا کنید تا آنجا که میتوانید فکر کنید و سپس به درون خود گوش بسپارید. افراد موفق میدانند که اعتماد کردن به شهود، برابر با اعتماد کردن به حقیقت خود است و هر چه به حقیقت درونی خود اعتماد بیشتری داشته باشید، اهداف و رؤیاهایتان بهتر و بیشتر محقق میشوند./ ادامه دارد…
دیدگاهتان را بنویسید