در یک دستهبندی دو نوع سازمان وجود دارد: سازمانهای یادگیرنده و سنتی. سازمانهای یادگیرنده سازمانهای دانشمحور و هوشمندی هستند که در آنها دانش و مهارت مهمترین دارایی سازمان است.
یادگیری مهمترین مهارتی است که انسان دارد و انعطاف و تغییرپذیری شرط لازم برای ماندگاری موفقیت انسانها و سازمانها است. بر این اساس سازمانها باید به سمت کسب دانش بروند تا بتوانند با انعطافپذیری و تغییرات مثبتی که در خود ایجاد میکنند ماندگار باشند.
پلیس با حرکت به سمت هوشمند سازی میخواهد همزمان با تغییرات مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و بهخصوص تکنولوژیکی در سطح جامعه، خودش را با جامعه همراستا کند و به بهترین نحو به نیازهای جامعه پاسخ دهد.
در یک دستهبندی دیگر نیز سازمانها به دودسته باز و بسته تقسیم میشوند و امروزه اکثر سازمانهای دولتی سازمانهای باز به شمار میآیند که در تعامل متقابل با محیط و شهروندان قرار دارند.
بر اساس نظریه سیستمی هر سیستم در درون یک محیط قرارگرفته و در تعامل با آن است. سیستم در داخل خود پیچیدگیهایی دارد و محیط هم یک سری پیچیدگیهایی دارد که پیچیدگیهای محیط بیشتر از سیستم است. این پیچیدگیها شامل فرایندها، علوم و مهارتها، روابط و تعاملات، نیروی انسانی و مدیریت است.
سازمانهایی موفق هستند که بتوانند پیچیدگیهای خود را به پیچیدگیهای محیط نزدیکتر کنند یا بهاصطلاح در محیط ذوب شوند.
این پیچیدگیهایی که در سیستم پلیس وجود دارد در راستای تولید نظم و امنیت در معاونتها، پلیسهای تخصصی، کلانتری و پاسگاهها و فرایندهای کاری شامل کشف و پیشگیری جرایم و آسیبهای اجتماعی، فرهنگسازی، مشاوره، مسائل علمی و تحقیقاتی، کشفیات مواد مخدر در حوزه فرآیندها، فناوریها، مدیریت بر امنیت و آرامش اجتماعی و تعاملات با سازمانها و مانند اینها است.
وقتی پلیس این پیچیدگیها را به پیچیدگیهای محیط نزدیکتر میکند این سیستم پلیسی موفق خواهد بود و در محیط ذوب میشود که بالاترین درجه بهرهوری برای یک سازمان است.
گفتمان ناجا در ابتدای تأسیس مبتنی بر معرفی خدمات و فعالیتهایش به جامعه بود، در یک دوره گفتمان به سمت اقتدار ناجا حرکت کرد و بعد از آن گفتمان جامعهمحوری مطرح شد و بعدازآن نیز امروزه پلیس گفتمان هوشمند سازی را در پیشگرفته است.
در این زمینه کار تحقیقاتی و مطالعاتی انجامشده و مدل هوشمند سازی ناجا * ترسیمشده است که بر اساس مدل زیر هوشمند سازی ناجا ابعاد مختلفی دارد و هر بعد شامل مؤلفهها و سپس شاخصهایی است:
*شاکری و دیگران (۱۳۹۹)
امنیت پایدار و به بیان تخصصی و دقیقتر امنیت اجتماعی پایدار به این معنا است که امروز ناجا میتواند امنیت و آرامش اجتماعی را برای شهروندان ایجاد کرده و به نیازهای امروزی جامعه در قبال تحقق نظم و امنیت به بهترین نحو و کمترین زمان پاسخ بگوید بهنحویکه توانایی آیندگان را در برآوردن نیازهای امنیتی خود و تحقق امنیت و آرامش اجتماعی از بین نبرد.
نکته نهفته در این شعار اینجاست که “مقوله پلیس هوشمند و امنیت پایدار دو مقولهایاند که مکمل یکدیگرند”
پلیس هوشمند باهدف قطع وابستگی سازمان به انسانها و هوشمند سازی حرکت میکند یعنی ناجا که اکنون یک سازمان انسانمحور است در یک فرایند هوشمندسازی به یک سازمان دانشمحور یا تکنولوژی محور تبدیل میشود؛ البته با توجه به اینکه انسانها باید این تجهیزات هوشمند سازی را اداره کنند پلیس همچنان ولی کمتر از گذشته به انسانها نیاز دارد.
ازاینرو ایجاد و تحقق امنیت پایدار در دنیای امروزی و با نگاه به آینده مستلزم ورود پلیس به مقوله هوشمند سازی است. هوشمند سازی پلیس دریچهای است که در آن امنیت اجتماعی، پایدار خواهد شد یعنی اگر پلیس امروز به نیازهای جامعه کنونی برای رسیدن به آرامش و امنیت اجتماعی از مسیر هوشمند سازی پاسخ بگوید در همین حال توانایی آیندگان را نیز برای رسیدن به نیازهای امنیتی خود از بین نبرده است.
برای تحقق شعار “پلیس هوشمند، امنیت پایدار” باید در ناجا تولید علم، تکنولوژی و مهارت کرد و با هوشمند کردن سازمان در ابعاد: فرایندها، کارکنان، تعاملات، فنآوری و مدیریت؛ سازمانی دانشمحور و تکنولوژی محور ایجاد کرد بهنحویکه این سازمان دانشمحور رسالت اصلی خود را در جامعه کنونی به بهترین نحو و در کمترین زمان ممکن با صرف کمترین انرژی انجام دهد و امنیت پایدار را برای شهروندان به ارمغان بیاورد
دیدگاهتان را بنویسید