«دختری با کاپشن صورتی و گوشوارههای قلبی»؛ عنوان دست نوشتهای بر پیکرِ نحیفِ «ریحانه سلطانینژاد» کودک ۲ سالهای است که در حادثه تروریستی کرمان در خون غلتید و آسمانی شد.
این قاب اندوهبار که اکنون در فضای مجازی دست به دست میچرخد، توصیف ساده اما سوزناکی از نشانههای دخترکی است که تلاش میشود هویتش در آن دقایق پُرالتهاب و دلهرهآور با رنگ لباسی که بر تَن داشته و گوشوارههای قلبی شکلش، شناسایی شود.
تصویر دیگری از ریحانه نیز منتشر شده که نشان میدهد لحظاتی پیش از انفجار در آغوش مادرش بوده است. این کودکِ زیبارو به همراه مادر و برادرش «محمد امین» در این حادثه تروریستی به شهادت رسیدهاند. «سُمیه» خاله ریحانه و فرزندانش «فاطمهزهرا» و «مهدی» نیز در این حادثه آسمانی شدهاند.زندایی ریحانه و فرزندش «مریم» نیز در زُمره شهیدانند و پسر دایی ۱۲سالهاش «امیرعلی» هم حالا در بخش مراقبتهای ویژه نگهداری میشود.
خانواده سلطانینژاد در مسیر گُلزار شهدای کرمان موکبی دارند که امسال هم به مناسبت سالگرد شهادت حاجقاسم برپا بود. نخستین انفجار در نزدیکی این موکب و دومین انفجار در محدودهای که روز حادثه بعنوان پارکینگ گُلزار شهدای کرمان مشخص شده بود، رُخ داد. اعضای این خانواده در لحظه انفجارها در این مکانها مستقر بودند.
از جمع خانواده این دخترک مظلوم عرشیایی، هشت نفرشان در این جنایت تروریستی شهید شدهاند که همگی هم اهل روستای «کیسکان» شهرستان بافت هستند که از سالها پیش به شهر کرمان آمدهاند.
آه که «سینه مالامال از درد است»، آن آویزهای قلبی گوشهای ریحانه؛ هیچگاه نمیدانستند که روزی قرار است قلبِ ایران شوند و سیمای خوشفام و ماهروی شهیده صورتیپوش نمیدانست قرار است از میان هزار و یک رنگ زمانه، تا ابد در معبدِ چشمها قاب شود.
«دختری کاپشن صورتی با گوشوارههای قلبی» دست نوشته روی پیکر ریحانه؛ واژههایی است که با وزن سنگینی از سادگی، بیشترین مفاهیم و پیامها را در این واقعه جانگُداز انتقال داده است. شاید کسی که این وصف را در آن لحظههای پُردلهره نوشته، نمیدانسته است که با این عبارتش قرار است چه بیمحابا، شوریده حالی را به دلِ سوگوارانش مهمان کند.
شبیخون به گوشوارههای ریحانه در جوار مرقد شهید مُدافع حرم چه آشناست؛ میشنوی؟ گویی دوباره نجوای کربلا و نینواست و دخترکانی که دست پلید یزدیان گوشوارههایشان را به یغما میبُرد، باز اهل حرم بود و علمداری که نیامد، خیمههایی که در زبانههای بیرحم آتش میسوخت؛ و بازفغان و آه و بُهت و بغضهایی که در حافظه تاریخ مانده است.
تاریخ از این کوردلیها کم به خود ندیده؛ اهرمن هنوز بر رُخسار انسانیت دشنه میزند؛ به کدامین گناه هنوز این سووالِ بیجوابِ زمانه است.
آه و بیداد از غمی که به کرمان زد؛ آه از قلب مادرانِ عزیزِ از دست داده و فغان از فِراق یاران پَرکشیده؛ داغ این دشنه بر قلبهای آویز میمانَد. آنچه از پس این داغهای پیدرپی ریشه میدواند سرانجام بنیان «سُست ریشهها»(ی) پُرمدعای تاریخ را برمیاندازد؛ هیچکس نمیداند اینجا هنوز «سردار» در مرز پهناور دلها زنده است؛ او که نامش، حتی زائران مرقدش در سینه دشمن هراس افکنده است.
و اینک نصف جهان برای دیار کریمان داغدار است، برای امواج گیسُوان به خون نشسته کودکان در جغرافیای آغوش مادران، برای پیکرهای پاره پاره از شبیخونِ وحشیگری، برای پوچ بودن انسانیت در منظومه فکری کوردلان.
«ریحانه سلطانی نژاد» که در جریان حمله تروریستی روز چهارشنبه در کرمان به شهادت رسید، این روزها با عنوان «دختر کاپشن صورتی با گوشواره قلبی» در فضای مجازی معروف شده است.
بسیاری از قربانیان این جنایت هولناک، کودکان خُردسال، زنان و دختران بودهاند.
با شهادت ۲ مجروح بستری در بیمارستانهای کرمان، آمار شهدای حادثه تروریستی عصر چهارشنبه ۱۳ دی در گلزار شهدای کرمان به ۱۰۲ نفر رسید. شمار مجروحان انفجارهای تروریستی کرمان ۲۸۴ نفر بوده که اکنون به ۱۰۴ نفر رسیده است. برخی پیکرهای شهدای این حادثه روز گذشته در گلزار شهدای کرمان خاکسپاری شدند.
انفجار نُخست در ۷۰۰ متری و انفجار دوم در یک کیلومتری مرقد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و خارج از مسیر زائران و گیتهای بازرسی رُخ داده است.
گروه تروریستی داعش مسوولیت ارتکاب این انفجارهای انتحاری را برعهده گرفته و مسوولان نیز از دستگیری عوامل مرتبط با این جنایت در کرمان و چند استان دیگر خبر دادهاند.
دیدگاهتان را بنویسید