در روزهایی که آرامش در خانههای مردم جاری است، مردان و زنانی هستند که در سرمای سحر و گرمای روز، بیهیاهو ایستادهاند تا پرچم سرافراز جمهوری اسلامی ایران بر زمین نیفتد.
صبح هنوز دل از تاریکی نبریده است. خیابان خلوت است، اما مأمور پلیس را میتوان دید که کنار چهارراه، نگاهی آرام و مطمئن دارد؛ همان نگاهی که معنایش، امنیت است. او نه قهرمان قصههاست و نه نامش در تیترها میدرخشد، اما حضورش، ضامن آرامش شهری است که با اعتماد مردم نفس میکشد.
پلیس یعنی مردان و زنانی که با لباسهای سبز و سفیدشان، در سختترین لحظات میان حادثه و مردم میایستند. آنان نخستین کسانیاند که به دل خطر میزنند و آخرین کسانی که میدان را ترک میکنند. در میان ازدحام، در دل جادهها، کنار مرزها و حتی در سکوت روستاها، ردپای خستگیشان پیداست، اما در چشمانشان ایمان موج میزند؛ ایمانی به سوگندی که برای پاسداری از جان و مال مردم خوردهاند.
گاهی مردم فقط لبخند میزنند و عبور میکنند، بیآنکه بدانند آرامش روزمرهشان نتیجه شبزندهداری و بیداری همین مأموران است. این سبزپوشان بیادعا، مرز میان امنیت و ناامنی را با صبر و فداکاری معنا میکنند. هر سفر بیحادثه، هر کوچهی آرام، و هر لبخند کودک، نشانی از حضور خاموش اما استوار آنان است.
و یادمان نرود آنان که دیگر در میان ما نیستند؛ شهیدان نیروی انتظامی، که جان خویش را فدای عزت و آرامش وطن کردند. پرچم جمهوری اسلامی ایران ، با خون آن شهیدان افراشته مانده و همکارانشان همچنان بر همان عهد ایستادهاند؛ عهدی برای حفظ حرمت وطن و امنیت مردم.
امروز، در هفته نیروی انتظامی، باید قدردان آنان بود — نه تنها با واژهها، بلکه با احترام، اعتماد و همراهی. چرا که امنیت، هدیهای نیست که از آسمان بیفتد؛ حاصل ایستادگی انسانهایی است که ایمان را در عمل معنا کردهاند.
دل اگر آرام است از سایهٔ دستِ نگهبان است
که بر بامِ وطن شعلهٔ شرف را نگهداشتهاند.
✍️ یادداشت حمیدرضا محمدیاری
مدیرمسئول روزنامه بازار کسبوکار
گردشگری و ورزش؛ دو بال توسعه گلستان

























دیدگاهتان را بنویسید