×
×

در وصف آسیب های اجتماعی
بی تفاوتی اجتماعی یا تعطیل شدن…

  • کد نوشته: 7720
  • ۱۳۹۹-۰۶-۱۸
  • ۰
  • با توجه به اینکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته و غیر پیشرفته هر گونه مشکل بو جود آمده که راه حل مناسبی برای آن پیدا نمی شود را به نوعی بیماری نسبت می دهند بی تفاوتی در جامعه را هم نوعی بیماری اجتماعی محسوب می کنند.
    بی تفاوتی اجتماعی یا تعطیل شدن…
  • تبلیغ هدفمند

    با توجه به اینکه در بسیاری از کشورهای پیشرفته و غیر پیشرفته  هر گونه مشکل بو جود آمده که راه حل مناسبی برای آن پیدا نمی شود را به نوعی بیماری نسبت می دهند بی تفاوتی در جامعه را هم نوعی بیماری اجتماعی محسوب  می  کنند.

    همان گونه که در مقابل آن، هرگونه اعتنای اجتماعی و نوع دوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی می دانند. 

    از سالیان دور ایرانیان به مردمانی نوع دوست، پر احساس و فداکار شهره بوده اند، مردمانی بودند که نیکی در گفتار و رفتار و حتی پندار راه و رسم و زندگی شان بود و همین ها بودند که بنی آدم را اعضای یک دیگر دانسته  و افراد بی تفاوت به درد و رنج همنوع را حتی شایسته انسان نامیدن ندانسته اند.

    و وقتی حرف از مهربانی، نوع دوستی، همدلی و مشارکت جمعی به میان می آید، خود را پیشگام و داوطلب می دانند اما امروز شاید روزگار بر منوال دیگری در حال گذر باشد.

    با ورود فضای مجازی به زندگی اجتماعی ایرانیان، بنظر می رسد که بی تفاوتی اجتماعی شدت بیشتری یافته و هر نوع مسئوولیت پذیری در مقابل جامعه به شکل مجازی و فقط در فضای مجازی نمایانگر می شود.

    تغییر سبک زندگی برخی از مردم به دلیل فشارهای موجود در جامعه , تورم, فقر,بیکاری,نبود امکانات منابع مالی و تفریحی ونشاط، در سایه تبلیغات فرهنگ غربی نیز به دامنه این عارضه اجتماعی – اخلاقی افزوده است.

    این مقوله تا آنجا دیده می شود که مردم در زندگی روزمره خود، برخورد با ناهنجاری و کجروی در حوزه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و آموزشی را تجربه می کنند ولی کمتر مشاهده شده کسی نسبت به آنها واکنشی متناسب با اخلاق و آموزه های جامعه نشان دهد تا جایی که می‌توان گفت بی‌تفاوتی اجتماعی به یک پرستیژ تبدیل شده است…

    وقتی در کوچه و خیابان دعوا و مشاجره ای رخ می‌دهد، عده زیادی جمع می‌شوند و فقط تماشاچی هستند، مردمانی موبایل به دست در حال فیلمبرداری .کم پیش می‌آید کسی میانجی گری کند و قایله را ختم به خیر کند.

    وقتی تصادفی روی می‌دهد و راننده خاطی فرار می‌کند، کم هستند کسانی که بدون ترس از گرفتاری و کاغذ بازی، فرد زخمی شده را به بیمارستان برساند .

    وقتی در اتوبوس یا مترو هستیم و زن یا مرد مُسنِی سوار می‌شود و جایی برای نشستن نیست، بیشتر افرادی که نشسته‌اند سعی می‌کنند به روی خود نیاورند و تعداد کمی هستند که حاضر می‌شوند جای خود را به آن‌ها بدهند.

    اکثر منتظر هستند که این ثواب به دیگری برسد وقوع این دست صحنه ها نه برای  اولین بار است  و نه  آخرین بار اما تلنگری عمیق است بر جامعه ما تا اندکی بر آنچه بر خود می بینم هوشیارتر باشیم. 

    بی تفاوتی اجتماعی یا تعطیل شدن …
    بی تفاوتی اجتماعی یا تعطیل شدن…

    امروزه فرهنگ بی تفاوتی در حال همه گیر شدن است و باعث شده تا از زیر بار مسئولیت‌هایمان شانه خالی کنیم.

    فرهنگی که در آن منافع فردی و شخصی حاکم است و حس نوع دوستی و کمک به همنوع بسیار کمرنگ و نا محسوس است و موجب بی تفاوتی نسبت به یکدیگر شده است.

    در نتیجه اگر مشکلی برای عده ای از مردم به وجود آید، دیگران در رفع آن و کمک به نیازمندان چندان احساس مسئولیت نمی‌کنندو حتی از موقعیت بوجود آمده نهایت سوء استفاده می شود به طوری که به جرآت می توان گفت از گرفتاری های هم به نفع سود آوری وسرمایه گذاری و تخریب یگدیگر استفاده می کنند تا به قولی به باروری و تکامل برسند وهمین امر باعث شده است تا اعتماد و باور و همان حس نوع دوستی ,صداقت از بین رفته و خیلی ها طوری وابسته به سگ ها و گربه های خانگی  خود شده اند که نسبت به رنج و درد برادرانشان بی تفاوت مانده اند. برخی ها آنگونه به گربه ها و سگ ها عشق می ورزند که همسایگانشان را که از گرسنگی رنج می برند، بدون کمک رها می کنند. 

    برخی ها آنقدر به بردگی مادیات تن داده اند که حاضر نیستند از لاک بی تفاوتی خود بیرون بیایید وقدمی در کمک به همنوع خود بکنند برخی هم آنقدر بسیاری از آمیزه های دینی و اعتقادی را در کشور افراطی اغراق آمیز و تحریف شده  معرفی و تبلیغ کرده اند  که اعتماد بین مردم ونهادهای اجتماعی قطع به یقین در حال تعطیل شدن است
    ناگفته نماند که در پیدایش انحرافات اجتماعی و رفتارهای نابهنجار و آسیب زا عوامل  متعددی به عنوان عوامل پیدایش و زمینه ساز می تواند موثر باشد مثل: عوامل فردی (جنس,سن,وضعیت ظاهری,ضعف وقدرت ,بیماری و….) عوامل روانی(حساسیت,نفرت,ترس و وحشت,پرخاشگری…..)عوامل محیطی(شهر و روستا,کوچه و خیابان,….)عوامل اجتماعی(خانواده,طلاق,فقر,فرهنگ,بی کاری……)افراد گاهی برای رسیدن به آمال و آرزوهای بلند ودست نیافتنی  و مدینه فاضله ای که رسانه ها ی ملی و یا ماهواره ها تبلیغ می کنند مرتکب جرایم می شوند گاهی اوقات هم ارتکاب جرایم را فقط یک کار تفننی و به عنوان گذران اوقات فراغت می دانند با اینکه ممکن است در خانه و محیط اطراف خود مشکل حادی هم نداشته باشند که آنان را مجبور به ارتکاب رفتار نابهنجار نماید.

    ولی به خاطر اینکه در چند روز زندگی خوش باشند دست به ارتکاب اعمال خلاف عرف و اجتماع می زنند با اینکه هیچ گونه مشکل مالی و عاطفی هم ندارند ولی به دلیل اینکه روحیه ی فاسدی دارند میل به بزهکاری دارند  .

    که در این رابطه برخی از مسئولین ذیربط معتقدند که مولفه های زیر برای اصلاح این بی تفاوتی های اجتماعی می تواند تآثیر گذار باشد مثل اعتماد اجتماعی، اعتماد بین مردم و حکام، اعتماد بین مردم و نهادهای اجتماعی،‌ برای اجرای کارهای فرهنگی، جامعه باید تلاش کند تا فرزندان خود را از کودکی مسئولیت پذیر تربیت کند.

    به جای تقویت فردگرایی، باید توجه به سمت منافع جمعی در سبک زندگی و الگوهای تربیتی جایگزین شود. اگر مسئولیت پذیری در جامعه تقویت شود، مشارکت و همدلی به تبع آن بیشتر می شود.

    در جامعه ای که سرمایه اجتماعی بیشتر باشد، مسئولیت پذیری هم بیشتر دیده می شود به همین دلیل مشارکت اجتماعی یکی از مولفه های جدی سرمایه اجتماعی در جامعه است. سرمایه اجتماعی با قانون و بخشنامه در جامعه افزایش پیدا نمی کند و تمامی اجزای جامعه باید در این زمینه فعال باشند.

    برای ارتقای همدلی اجتماعی در جامعه باید هم دولت و هم مردم وارد عرصه شوندوهمه می توانند موثر باشند اما شرط اول این حرکت این است که بپذیریم ما جامعه ای هستیم که داریم به سمت بی تفاوتی اجتماعی و فردگرایی گرایش پیدا می کنیم.( که بیشتر این حرکت به سمت بیماری اجتماعی است )

    چنین پدیده ای در جامعه با سابقه فرهنگی کُهنش بسیار می تواند نگران کننده باشد چه آنکه این نوع بی تفاوتی نه ریشه در آموزه های مذهبی ما دارد چرا که در فرهنگ غنی اسلام همه افراد جامعه نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت می‌کنند وهمه نسبت به هم مسئولند.

     نه ریشه در فرهنگ ملی مان صرف نظر از آنکه چه عاملی سبب ایجاد این بی تفاوتی درجامعه شده است؛ ناگفته پیداست فردی که احساس مسئولیتی در مقابل همنوع غرق به خونش در خیابان (در تصادفات و …) نمی کند، تعهد چندانی هم به رشد و پیشرفت جامعه خود واعتلای فرهنگی، علمی و اقتصادی آن نخواهد داشت این در حالی است که احساس تعلق فرد به کلیت جامعه و تعهد نسبت به سرنوشت جمعی، عمل مهمی در حفظ انسجام ملی و اعتلای یک کشور است.

    در جامعه ای که تک تک افراد به جامعه احساس پیوستگی داشته و خود را در قبال سرنوشت هم مسئول می دانند ضمن آنکه جامعه ای شادتر، پر انرژی تر و اخلاق گراتر خواهیم داشت، رشد و پیشرفت همه جانبه آن با شتاب بیشتری رخ می دهد نه اینکه  جمعی نشسته اند سر گنج بی حصار و اندکی آن طرف تر….

    نویسنده: سهیلا علاالدین
    منبع: بازار کسب کار

    اخبار مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *