دیشب توفیقی شد مطابق نظر یک خیر پس از قربانی یک گوسفند به همراه تنی چند از نزدیکان به توزیعش برای نیازمندان در شهر بجنورد مشغول باشم.
قرار ما بر این بود که بسته های گوشت را میان چند موسسه خیریه توزیع کنیم اما از آنجا که خیّر محترم از راه دور این وقف را انجام داده بود و نظرشان بر صحت اجرای توزیع بود؛ فکری به سرمان زد که به محله جوادیه و مسجدالنبی برویم.
از ابتدای جوادیه با خانمی زیر ۲۵ سال مواجه شدیم که با یک کیسه در میان آشغالها بدنبال ضایعات می گردد.
در همین مسیر کوتاه خیابان جوادیه با پیرزنی ۷۰ ساله هم مواجه شدیم که وقتی بسته را گرفت تا وقتی که به سمت ماشین می آمدم در کوچه با صدای بلند خدا را شکر می کردو دعا می کرد.
در کنار توزیع به دو مرد زباله گرد، وقتی به پیرمردی که به سمت خانه اش می رفت بسته نذری را دادیم ؛ انگار با این بسته های ناچیز گامهایش به سمت خانه چقدر تند تر شد.
گفتیم این گوشت موجب شود این همشهری های زباله گرد امشب را زودتر به خانه بروند و شادی را که یک واقف از تهران بانی اش بود به خانه هایشان ببرند .
اینجا نه اتیوپی و نه کره شمالی و نه مناطق جنگ زده است. اینجا ایران است ولی انگار مسوولان دوست دارند خودشان را به غفلت بزنند.
مثلا اگر نماینده ادعا کرد زنی خودکشی کرده بروند ادعا کنند طی تحقیقاتی که شده او دروغ می گوید و اگر نوشته های من هم رسانه ای شود ثابت کنند خیابان جوادیه بجنورد اصلا زباله ای ندارد که در یک آن ۴ زباله گرد در نقاط مختلف این خیابان کوچک باشند.
آقای استاندار
آقای معاون سیاسی
و دوست خودمان جناب آقای آریان که مدیرکل اجتماعی استان هستید!
شما میتوانید در مسئولیت باشید و چهره حاشیه شهر بجنورد و حتی خیابان های مرکز استان به این صورت باشد؟
آیا تاکنون سعی کردهاید برای وزارت کشور طرحی جهت توانمندسازی و اشتغال زباله گردها داشته باشید؟
آیا تاکنون خواستهاید با ماشین دولتی هنگام شب بدون اسکورت ماشین های نیروی انتظامی که جلب نظر می کند؛ در این خیابان ها گشتی بزنید ؟
آیا رویتان می شود تصاویر حواشی بجنورد را برای رهبر انقلاب و آقای رئیس جمهور به نمایش بگذارید و آیا به مستند سازی مجوز تهیه یک فیلم از محرومیت در حواشی مرکز استان را میدهید؟
چرا مرکز استان را می گویم به خاطر اینکه اگر سیمای مرکز استان این باشد پس از سیمای مردم محروم نقاط دور افتاده چه انتظاری هست. خواهش می کنم مطالب بنده را مثل آقای عرف نخواهید تکذیب کنید و به عنوان تخریب احساس نکنید و اگر ممکن است از روی انصاف به این مطالب نگاه کنید .
امروز امیرمهدی از دبیرستان محل خدمتم التماس می کند که به جای دادن گوشت و لباس برایش یک گوشی تهیه کنیم که از درسها عقب نماند.
اگر او خودکشی کند دیگر این من نیستم که درخواستش را شنیدم و کاری نکردم شما هم شریک خواهی بود.
التماس می کنم بیخیال نباشید و کاری بکنید.
نکته قابل تامل بازار کسب کار آنلاین
این که امثال امیرمهدی ها در گوشه کنار کوچه پس کوچه های شهر فراوانند در آن شکی نیست فقط کافی است کمی به دور و برمون تیزبینانه نگاه بیاندازیم وقطعاً آنها را خواهیم دید و اینکه در این یادداشت اشاره به خراسان شمالی و شهر بجنورد شده فکر نکنید که اینگونه مسائل در کنارمان نیست و یقین داشته باشید که در کنار همه ما و هر نقطه از کشور امثال امیر مهدی ها در حال زندگی هستند و در انتظار گوشه نگاه چشمی از سوی مسئولین شهرستانی، استانی و کشوری هستند تا شاید بتوانند یک را سیر شوند و یا با کمی توجه بیشتر و در این شرایط کرونایی آینده ساز مملکت باشند.
دیدگاهتان را بنویسید