وقتی اراده فرد به عنوان قوای محرک و تعیین کننده مورد هجوم وسوسههای خطرناک قرار میگیرد، روح و روان او را با اضطراب و نگرانی مضاعف مواجه میسازد و در این هنگام به اصطلاح روانشناسان فرد دچار وسواس فکری و عملی میشود.
افراد بسیاری هستند که سعی دارند علی رغم میل باطنی در برابر وسوسه ها که هر از گاهی در اطراف آنان به وقوع می پیوندد، از خود مقاومت نشان دهند، اما برخی از این وسوسه ها بقدری قوی هستند که نمیتوان به سادگی از آنها عبور کرد.
هنگامی که اعتیاد یا عادت به انجام کاری بخصوص مصرف مواد مخدر، در فکر و ذهن فردی به وقوع پیوست هر قدر که زمان می گذرد جدایی و دل کندن از آن به سختی خواهد انجامید و از طرفی فشار روانی که به معتاد وارد می کند نه تنها آن را دچار اختلال عصبی می سازد، بلکه تغییرات رفتاری و خلقی را در وجود آن بوجود می آورد.
معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر پیشتر گفته بود، اعتیاد مولد سایر جرایم و آسیبهای اجتماعی دیگر است و این مسئله سبب شده در برخورد با آسیبهای اجتماعی، اعتیاد جزو اولویتهای اصلی مسئولان به شمار آید.
ناصر اصلانی از اعتیاد به عنوان یک آسیب جدی و چند وجهی یاد کرد و با اشاره به وجود ۶۴ هزار معتاد متجاهر در کشور گفته بود، بر اساس آمار، دو میلیون و ۸۰۰ هزار معتاد رسمی در کشور وجود دارد و تخمین زده میشود که یک میلیون و ۴۰۰ هزار نفر نیز معتاد شناسایی نشده وجود داشته باشد.
رونشناس بالینی در گفت وگو با ایرنا با بیان اینکه وسوسه در واقع همان در دام و یا تله افتادن است، اظهار داشت: وسوسه مصرف مواد مخدر یک فکر زودگذر برای افرادی است که دوره ترک اعتیاد خود را سپری کردهاند. این فکر با دیدن و شنیدن نشانههایی به ذهن فرد رسوخ میکند و ولع مصرف مجدد را در آن افزایش میدهد.
مهرداد تنها تصریح کرد: هوشیاری، مانع وسوسه شدن یا تحریک پذیری فرد معتاد می شود و کنترل اراده مستلزم داشتن توانمندی برای انجام دادن یا ندادن عمل خواهد بود و از طرفی عدم کنترل بر انجام کار یا عملی، معمولا از افکار مشوش و بیمارگونهای نشات میگیرد، که در آن صورت فقط لذت مصرف مواد به ذهن فرد خطور می کند و همه دردها، آشفتگی و مشکلاتی را که در هنگام اعتیاد به همراه دارد، پنهان می سازد.
وی با بیان اینکه فردی که به وسواس فکری و یا عملی دچار می شود احتمال دارد در بسیاری از مواقع این نوع رفتار را از طریق ژنتیکی، بیماریهای عصبی و یا یادگیری از سوی دیگران بخصوص پدر و مادر کسب کند، افزود: از نظر روانشناختی وسواس شاید در بیشتر مواقع دقت نظر در کارها عنوان شود، ولی خوب باید دانست که این اختلال نه تنها بیشتر جنبه افراطی و نامعقول دارد بلکه از روی اجبار، مشکل در انصراف، درماندگی در کار و تحت الشعاع قراردادن دیگر کارهای روزمره، را باعث می شود.
این رواندرمانگر اظهار داشت: برای ترک وسوسه و یا عادت به مصرف مواد مخدر باید اولویت به بهبودی ،اعتماد نکردن به افکار فرد معتاد، پذیرش واقعیت درمان ناپذیر بودن بیماری اعتیاد، خودداری از مصرف مواد به طور ساعت به ساعت، پرهیز از قرارگرفتن در شرایط خطرناک و پر وسوسه، پیگیری بهبودی به طور روزمره، محافظت از بهبودی با یادآوری شهامت در ترک اعتیاد، داشتن برنامه پیشگیری از لغزش و تصمیم بعد از لغزش را بطور جدی دنبال کرد.
تنها تصریح کرد: غلبه بر تحریک پذیری یا وسواس بعد از ترک مواد، همواره چالش اصلی معتادان پس از ترک اعتیاد است زیرا مصرف دوباره مواد مخدر اصلیترین تهدید برای فرد بیمار به شمار می رود، از این رو برای اینکه بهتر بتوان دریافت به چه علت عمدهترین علت بازگشت افراد به اعتیاد، احساس نیاز به مواد مخدر است برای این منظور به دو دلیل می توان اشاره کرد.
این روانشناس بالینی احساس نیاز برای رهایی از دردهای ناشی از ترک و از طرفی دستیابی به لذت کاذب حاصل از مصرف را به عنوان دو دلیل عمده گرایش به مواد مخدر بر شمرد و اظهار داشت: میزان احتیاج فرد معتاد به مشاوره بعد از ترک به این موضوع بستگی دارد که چه مدت زمان و چه نوع ماده مخدری را مصرف کرده باشد.
وی تصریح کرد: مطمئن ترین راه مقابله با وسواس و تحریک پذیری، خارج کردن بیمار از شرایط بروز وسوسه است و از سوی روانشناسان توصیه شده حداقل زمانی که فرد باید تحت نظر متخصص یا مشاور باشد ۲ تا ۵ سال پس از ترک مواد است.
دیدگاهتان را بنویسید