در بسیاری از اوقات شاهد رفتارهایی هستیم یا رفتارهایی از ما سر می زند که اطرافیان به ما لقب دوگانه و دمدمی می دهند و این رفتارهادر میان همسن و سالهای ما بیشتر دیده می شود یعنی نسل جوان.
واژه روانی رااززندگی مان حذف کنید
گاهی اوقات خوشحال و شلوغ هستیم و گاه افسرده و بیحوصله. وهر لحظه وضعیت وخیم تر می شود بدون اینکه علتش را بدانیم و پاسخی برای علتش داشته باشیم و حتی در مواجهه با اطرافیان ,شروع به صحبت با احوالات پیش آمده خود می کنیم که من تا چند لحظه پیش حالم خوب بوده و باهمه ارتباط و تعامل خوب داشتم اما یهویی همه چیز بهم خورد .
در اعماق وجودم سنگینی احساس می کنم و این حس در من بوجود آمده که قرار است با یک اتفاق نا خوشایندی روبه رو شوم یا کسی خبر بدی را به من برساند.
به مرور زمان بی رغبت و بی انگیزه می شویم و مدام این احساسات و رفتارها برای ما تکرار می شود خوشحالی بیش از حد وامیدواری و هیجان بی حد و حصر,عصبانی و ورفتارهای خصمانه,بیقراری ,تحریک پذیر, احساسات عاشقانه خطرناک, به مدت طولانی غمگین بودن, افزایش و کاهش انرژی, پشت سرهم حرف زدن , احساس پوچی وبی ارزشی, کم خواب و پرخوابی, داشتن افکار منفی و……همه اینها رفتارهایی است که در ما به وجود می آید. ودر اثر پیشرفت بیماری و عدم درمان آن، فرد دچار جنون ادواری و رفتارهای پرخاشگرانه، گیجی، بی قراری، خواب کم، خشم های ناگهانی، احساس غم و اندوه دائمی، نوسانات خلقی و افسردگی حاد می شود که می تواند سبب تمایل وی به خود کشی و پایان دادن به زندگی شود.
بررسی ها و مطالعات انجام شده هم نشان می دهد که بعضی از شاعران و نویسندگان و حتی دانشمندان هم این عارضه در آنها وجود داشته است وبه این صورت که افراد موفق و معروف مبتلا به بیماری روانی، باهدف زدودن بار منفی از این بیماریها داوطلبانه بیماری خود را با مردم در میان میگذارندتا مردم با آگاهی و بدون خجالت برای درمان مشکل خود به روانشناس مراجعه نمایند. آگاهی از وجود بیماری و تلاش برای درمان آن، وضعیت را چه برای بیمار و چه برای اطرافیان او راحتتر میکند اما متأسفانه در ایران ممکن است یک نفر مدتها در جامعه زندگی کند و تمام مشکلات را بهسختی پشت سر بگذارد؛ بدون آنکه بداند ریشه همه آنها بیماری او بوده است. بیماریهایی هستند که ما با آنها متولد میشویم و حتی میمیریم؛ درحالیکه با معاینه و بررسی میتوانستیم زندگی راحتتری داشته باشیم
کارشناسان و روانشناسان با بررسی بر روی این رفتارها دریافته اند که یک نوع اختلال در بدن انسان به نام اختلال دوقطبی وجود دارد این اختلال تا حدودی حالت ژنتیکی دارد و در خانواده فرد مبتلا موارد دیگری از ابتلا به این بیماری یا سایر بیماری های روانی وجود دارد، زمان شروع آن معمولا در دوران نوجوانی است و همزمان با افزایش سن بیماری توسعه پیدا کرده و در بزرگسالی علائم بیماری به اوج می رسد.
فرد مبتلا به این بیماری دچار نوسانات خلقی شدید است و دریک لحظه از حالت شاد و خوشحال به حالت ناراحت و عصبی تغییر می کند به همین علت نام این بیماری اختلال دو قطبی است، زیرا فرد به طور ناگهانی ۱۸۰ درجه تغییر در رفتار خود می دهد، تغییرات در خواب و بی خوابی های چند روزه یکی دیگر از علائم این بیماری است.
خانم روشنی از روزهای سخت همسرش که ۵۸سال داردمی گوید:همسرش روی بالکن خانه در حال سیگار کشیدن است , با دود سیگار حلقه هایی برای خودش درست می کند ومی خندد. “۳۷ساله بود که مبتلا شد اصلا نمی دونستیم بیماری اش چی هست ؟دو سه جلسه اول به ما گفتند که دچار افسردگی شدید است قرص های متنوع با رنگهای جورواجور دادند که هر روز حالش بدتر شد همسرم رئیس یک شرکت بود .
یک مدیر موفق و مهربان که همه روی آن قسم می خوردند. سر قضیه یک چک که شریک کاری اش به خاطر پاس نشدن آن دست شر خر داده بود و اون شر خرها دخترمو تهدید کرده بودند یهو پر از اترس و اضطراب شدید شد وحالش روز به روز بدتر شد دخترمو قایم می کرد, تمام ودر و پنچره ها رو می بست, گاهی اوقات خنده های عصبی داشت و گاهی اوقات هم اینقدر با فریاد گریه می کرد که کبود می شد چند بار هم بستری شدهمیشه با خودش حرف می زنه طرح ونقشه می کشه کل فامیل که از ما قطع رابطه کردند . به کمک یکی از دوستاش پیش یک روانشناس بردیم اونجا بعد یکسری معاینات به ما گفتند که بیماری اسکیزوفرنیه, بیماری که ما تا به حال اسم آن را نشنیده بودیم این بیماری یا همون اختلال دوقطبی با افسردگی اشتباه گرفته میشه زن در حالیکه آه بلندی می کشد می گوید ک همسرم بارها و بارها از من می پرسد چرا با مصرف این همه قرص خوب نمی شوم؟
دخترم هرشب به بهانه ارتباط با به قول خودش از ما بهنران داخل اتاق تاریک خود را حبس می کند ذکرها یی را زیر لب زمزمه می کند و بعد با بستن چشمهایش مثلا در حال ارتباط گرفتن با آنها می شود این هم صحبت های مادری است که تقریبا ۶ سال متوجه دوقطبی بودن دخترش شده است نامزدش با دیدن این حرکات دچار وحشت شده و او را ترک کرده است حیف ! نمی دانم از چی وکجای این دختر جوان بنویسم بسیار زیبا و مهربان و از همه مهمتر دلسوز و با صداقت , زمانیکه دید من با مادرش در مورد او صحبت می کنم و مادرش هراز گاهی اشک در چشمانش جمع می شود و با تاسف سر تکان می دهد با تمام وجودش مادرش را در اغوش کشید و شروع کرد به نوازش مادر و صحبتهایی چونک مادرم تاج سرم تو اگه غصه بخوری اونا منو اذیت می کنند مزاحمم می شوند بر من خرده می گیرند که مادرت به خاطر تو داره گریه می کنه و منو مبرند به جاهایی که من دوست ندارم هی در گوشم زمزمه می کنند بر رقها رو هی روشن خاموش می کنند و……ودر نهایت دست مادر را روی قلبش می گذارد که مادرم تو الان اینجایی و هیچوقت از اینجا بیرون نیا من تحمل ندارم سرما بهت بخوره و ….از جایش بلند می شود و به سمت آشپزخانه می رود و برای ما میوه می آورد وقتی برمی گردد حالت قبل را ندارد داخل اتاقش می رود و بعد چند دقیقه برمی گردد لباس ورزشی به تن دارد و آماده رفتن به باشگاه, واقعا…..
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی، اختلال دو قطبی و افسردگی. نمیدانم چقدر درباره این بیماریها میدانید، دربارهشان خوانده یا شنیدهاید اما بد نیست بدانید به گفته ی بسیاری از روانشناسان بیماران اعصاب و روان که دارو مصرف میکنند جزو بیماران بهبود یافته قلمداد میشوند.این بیماران بعد از مصرف دارو نیاز به حمایت خانوادگی، اجتماعی و توانبخشی دارند تا دوباره به جامعه بازگردند. همان کاری که بعضی از انجمن ها سعی میکنند برای آنها انجام دهند. در این انجمن ها بجز برگزاری کلاسهای آموزشی، خدمات توانبخشی هم به بیماران داده میشود. جلسات آموزشی برای خانوادههاهم از دیگر خدمات این انجمنها است.
بیآزارند.تا میگی مشکل اعصاب و روان، همه فکر میکنن با آدمای خطرناکی در ارتباط هستند. درحالی که بیشتر اینها حتی آزارشون به مورچه هم نمیرسه. درست است که خلقشان متغیر است اما آسیبی به کسی نمی زنند… مشکلات خانوادههایی که بیمار اعصاب و روان دارن کم نیست. زنان و مردان ,دختران وپسران جوانی که ای کاش ها توی دل دارند و تمام سعی خود را می کنند تا مثل قبل بشوند خوب وسالم وتندرست و عاقل وبرگشتن به زندگی عادی.خوشحال باشند و از آن لذت ببرند .
همه ی ما باید سعی کنیم جور دیگری ببینیم. صدایشان را بشنویم درک کنیم به آنها فرصت بدهیم تا آنها هم از بیماری شان نترسند همه ما باید با حضور و حمایتمان با این انگ مبارزه کنیم. از به زبان آوردن واژه روانی در جوکها، سریالها، در گفتمان روزمرهمان دوری کنیم. اینها همه توهین به کسانی است که درگیر یک بیماریاند و بیدلیل آزار میبینند. برای همین است که تأکید میکنم بیماران باید از خودشان و بیماریشان حرف بزنند. وزارت بهداشت قدمهای ابتدایی را برای توانبخشی و نیازهای این بیماران برداشته و ما همچنان منتظر قدمهای بزرگتر هستیم.»
کاش مدام با ترحم و زخم زبان دردهایمان را بیشتر نکنند، گاهی عذاب این حرفها از خود بیماری هم بیشتر است.
برای درمان بیماری فرد حتماً باید تحت نظر متخصص قرار داشته باشد
بیماری دوقطبی تحت تأثیر عامل زیستی ـ ارثی قرار دارد این بیماری مادرزادی است. مبتلایان به این اختلال بهطور مداوم در دو قطب شناورند؛ گاهی افسرده، ناامید، کمتحرک و سست هستند و گاهی شیدا میشوند. حالت شیدایی این بیماران به این صورت است که نمیتوانند هیجانات خود را کنترل کنند، بیشازحد حرف میزنند، بیشازحد خرید میکنند و اعتمادبهنفس کاذب دارند.
بهگفته روانشناسان بیماریهای مادرزادی زمان ظهور دارند. در بیشتر موارد زمان ظهور اختلال دوقطبی ۲۵ سالگی است و تا آن زمان این بیماری درحالت کمون (مخفی) قرار دارد.
اما آیا افرادی که به اختلال دوقطبی دچار هستند میتوانند زندگی و تعاملات سالمی داشته باشند؟ آیا کسی که یک روز عاشق و روز دیگر فارغ است میتواند شغلی بگزیند یا یکطرف ارتباطی عاطفی باشد؟ مشاوره، رفتاردرمانی و شناختدرمانی نیز موردنیاز است. کسی که دوقطبی است، ثبات خُلق ندارد و داروهایی که برایش تجویز میشود، او را به سمت ثبات خُلق سوق میدهد.
تعداد بیماران دوقطبی خیلی زیاد نیست و این فکر که مشاهده رفتارهای دوگانه و دمدمی بهدلیل افزایش مبتلایان به اختلال دوقطبی است، غلط است. اگر میبینید این رفتارها زیاد شده یا میزان سردی و خیانت زوجین به هم افزایشیافته است، تحت تأثیر چهار عامل است که یکی از آنها مشکل ژنتیکی ـ مثل اختلال دوقطبی ـ است. عامل دوم الگوگیری غلط است؛ مانند اینکه پدر شخص اقدام به خیانت کرده و این عملی او بدآیندی هم درپی نداشته است. عامل سوم کوتاهی همسر است و عامل چهارم که قدمت زیادی هم ندارد، همهگیری شبکههای اجتماعی و رسانههای نوپدید است که برخی امور ناخوشایند را تسهیل کردهاند؛ یعنی عوامل هوسبازی یا خیانت دردسترس قرارگرفتهاند و حتی ممکن است افرادی را که نیت یک زندگی سالم دارند، به سمت این امور سوق دهند.
افرادی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند اغلب ناعاقلانه رفتار میکنند، در تفکر صریح مشکل دارند و با عواطف روزمره در کشمکش هستند، که میتواند برای اعضای خانواده گیجکننده، ترسناک و خطرناک باشد و منجر به درگیریهای خانوادگی شود. ضروری است که رفتارهای قابل قبول و غیر قابل قبول در خانه و در شرایط دیگر، به ویژه اگر فرزندانی دارید، تعیین و مشخص شود.
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است مشکلات جنسی مربوط به وضعیت خود یا درمان آن را تجربه کنند، اما هم بیمار و هم روانپزشکان او تمایلی به رفع این مشکلات ندارند. نشانههای روانپریشی، عوامل روان شناختی، سلامت جسمی و استفاده از داروهای روانگردان میتوانند به ناکارایی جنسی کمک کنند. بیماران به ندرت اختلال عملکرد جنسی خود را به صورت خود به خود ذکر میکنند، در حالی که عوارض جانبی جنسی با کاهش وابستگی به درمان همراه است، که احتمالا منجر به افزایش علائم روانی میشود. همچنین بین اختلالات جنسی و کاهش کیفیت زندگی رابطه وجود دارد. هر دو جنبه نشان میدهد که یک ارتباط موضوعی بالینی در میان است.
در اکثر بیماران، علاقه به رابطه جنسی کمی متفاوت از افراد عادی است، زنان مبتلا به اسکیزوفرنی نسبت به مردان تمایل به رابطه جنسی طولانیتر دارند و اغلب دارای فرزند هستند. طبق گزارش، به طور کلی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب در روابط جنسی طولانی و پایدار وارد نمیشوند. کمتر از ۱۰ درصد بیماران اختلال جنسی مرتبط با درمان ضد روانپریشی را گزارش میکنند، اما بیش از ۶۰ درصد از آنها عوارض جانبی رابطه جنسی را در هنگام پاسخگویی به مصاحبه سازمان یافته یا پرسشنامه گزارش میدهند. اغلب پزشکان نیز از میزان اختلال عملکرد جنسی و تأثیر منفی آن بر زندگی بیماران سوال نمیکنند و آن را دست کم میگیرند.
این اختلال تا حدودی اما نه به طور کامل به صورت ژنتیکی انتقال مییابد. آمار کلی پذیرفته شده این است که اگر یک والد یا خواهر یا برادر مبتلا به اسکیزوفرنی داشته باشید، خطر ابتلا به اسکیزوفرنی ۱۰٪ افزایش مییابد. اگر هر دو والد مبتلا به اسکیزوفرنی باشند، میزان بیماری که در کودکان آنها دیده میشود بسیار بالاتر از افراد عادی است. اگر یکی از والدین علائم اسکیزوفرنی را داشته باشد، ممکن است بعضی یا همه ژنهای دخیل در اختلال را به فرزندانش منتقل کند و احتمال بیماری روانی را افزایش دهد. این مورد در زمان تصمیمگیری برای ازدواج با بیماران اسکیزوفرنی باید در نظر گرفته شود.
دیدگاهتان را بنویسید