ارتباط کلامی، شامل کلماتی است که بر زبان میآوریم؛ برای مثال، جذاب بودن محتوی کلام، تهدیدآمیز نبودن آن، شورانگیز بودن موضوع صحبت، قابل فهم بودن کلام و … که باعث تسهیل ارتباط میگردد از این دست است. در واقع به مجموع روابطی که از طریق سخن و گفتگو حاصل میشود ارتباط کلامی میگویند. برای اینکه در روابط خود موفق شویم باید از کلمات، با دقت استفاده کنیم.
ارتباط کلامی
هر کلمهای احساسات، عواطف خاص و عملکرد متفاوتی را در افراد بر می انگیزد. اگر کلمات در مکان مناسب خود به کاربرده شوند به سرعت بر جسم و روح افراد تاثیر می گذارند. بیان الفاظ دلپذیر و موزون، موجب میشود شخص مقابل با متانت به سخن ما گوش فرا دهد. اما عبارتهای مغرضانه و کینه جویانه اغلب خشم فرد دیگر را برمی انگیزد و او را به جبهه گیری دعوت میکند و در نهایت روابط را به دشمنی و تعارض و نبرد میکشاند.
ده مهارت کلامی برای موفقیت در ارتباط فردی را بشناسیم:
شفاف و قابل فهم بودن کلام: بسیاری از مشاجرات و دلخوریهای پدید آمده بین مردم، برآمده از شفاف نبودن سخن و مبهم بودن کلام است، فردی که قادر نباشد کلام خود را شفاف بیان کند به طوری که برای دیگران قابل فهم باشد، ممکن است نه تنها به مقصود خود نرسد، بلکه کلام او ناخواسته موجب کج فهمی و دلخوری دیگران شود. هنگام سخن گفتن، وقتی سخن ما قابل فهم باشد، شنونده مشتاق به گوش دادن است، اما در صورتی که مطالب ناموزون و مبهم باشد برای شنونده خسته کننده و غیرقابل درک بوده و تمایل به گوش دادن نخواهد داشت. علاوه بر قابل فهم بودن کلام، باید میزان درک و فهم مخاطب نیز در نظر گرفته شود و به اندازه درک و فهم او از کلمات استفاده گردد؛ در غیر این صورت سخنان ما به علت درک نشدن از سوی مخاطب، برای او جذاب نخواهد بود و او را خسته و دلزده خواهد کرد.
گزیده گویی:هنگام سخن گفتن باید برای پرهیز از تفضیل کلام، کلمات را برگزید و نیکوترین آنها را انتخاب کرد به طوری که هم مقصود را برساند و هم کوتاه و مختصر باشد و برای شنونده ملال آور نباشد. رعایت اختصار و گزیده گویی در سخن مانع از بیان کلمات فتنه انگیز میشود، چراکه پیش از سخن، تفکر و تامل شده و تمام جوانب در نظر گرفته میشود تا موجب رنجش دیگری نگردد و یا سوء ظنی ایجاد نکند. زیادی کلام باعث میشود به حواشی بسیار پرداخته شود و از میزان پرداختن به معنا و مفهوم مورد نظر بکاهد.
مهرورزی و استفاده از کلمات محبت آمیز: مهرورزی، از زیباترین آموزههای اخلاقی است که نقش سازنده و موثری را برای گرایش انسانها به یکدیگر ایفا میکند.در بسیاری از موارد ارتباطات را صمیمی تر کرده و آتش کینه ها و اختلافات را خاموش میسازد. محبت و مهرورزی افراد به یکدیگر، هم روحیه سخت و خشن آنان را تعدیل میکند و هم رابطه قلبی عمیقی را در بینشان به وجود میآورد.
قطع نکردن سخن طرف مقابل: قطع کردن حرف دیگران از چند لحاظ موجب تخریب روابط بین فردی میشود؛ نخست، موجب میشود فرد احساس ناخوشایندی از برقراری ارتباط با ما داشته باشد و احساس کند که شنونده خوبی نبوده و برای وی احترام قائل نیستیم، دوم، این کار موجب میشود سلسله گفته های شخص به کلاف سردرگمی تبدیل شود و وی نتواند پیام اصلی خود را آنگونه که میخواست منتقل کند.
پرهیز از دستور دادن و ریاست طلبی: انسان فطرتاً از دستور و امر و نهی بیزار است و در صورت شنیدن کلام دستوری سعی میکند به نحوی از انجام آن سرباز زند. هر فرد از اطرافیانش انتظار احترام دارد و دستور دادن کاملاً مغایر با این خواسته است چراکه نوعی بیاحترامی و به دیده تحقیر به دیگری نگریستن است.همه ما بارها شاهد این واقعیت بودهایم که مطالبه کردن، فرمان دادن، فشارآوردن و رفتارهایی از این قبیل، دیگران را وا میدارد در مقابل ما صف آرایی کنند.برای جلوگیری از چنین واکنشهایی تنها کافی است خواستههای خود را محترمانه و در قالب تقاضا مطرح کنیم زیرا وقتی چیزی را تقاضا میکنید، رفتارتان بر اساس احترام شکل میگیرد.
پرهیز از منت گذاشتن: نباید برای هر اقدام مفید و خوبی که انجام میدهیم توقع واکنش فوری داشته باشیم. کاری را که برای دیگران صورت میدهید، کاری بی منت خواهد بود تا روزگاری بدان پاسخ دهند، ولی شما هرگز متوقع جواب آن نباشید، بلکه باید خود را به درست اندیشیدن و انجام کار خوب عادت دهید، نه اینکه همچون کارگری که وظیفه اش را انجام نداده، منتظر بایستید و دستمزدتان را بخواهید. اگر میخواهید در دل دیگران راهی باز کنید، توقع مقابله به مثل نداشته باشید، طبعاً اگر پاسخ و واکنش مناسبی هم دریافت نکنید، از رفتار آنان گله مند نخواهید داشت.
سپاسگزاری از دیگران: یک راهکار برای نشان دادن احترام و تواضع، سپاسگزاری از دیگران است. گاهی در روابط بین فردی میبینیم برخی مردم به قدری مغرور و متوقع هستند که انجام هر کاری را وظیفه طرف مقابل میدانند و نیازی به تشکر و قدردانی نمیبینند و همین امر موجب میشود دیگران با بیمیلی برای وی کاری انجام دهند؛ این در حالی است که خداوند انسان را به گونهای آفریده است که دوست دارد در برابر کار خوبی که انجام میدهد، ستایش شود، به ویژه از سوی کسانی که کار خوب برای آنان و به سود آنان بوده است.
پرهیز از تحقیر کردن: در صورتی که برای دیگری احترامی قائل نباشیم و به شخصیت او توهین کنیم، رشته ارتباط بین خود و او را گسستهایم. کلماتی مانند: خیلی بی عرضهای، تو یک بازندهای، نادان و … در دیگران ذهنیت بدی ایجاد میکند تا خود را ابله یا خطاکار ببینند. این پیامها میتواند تاثیر مخربی روی تصویر ذهنی اشخاص بر جای گذارد و یا حالت تدافعی در مقابل ما ایجاد کند.
پذیرش عذر دیگران: وقتی فردی در اثر عصبانیت، کج فهمی، سوتفاهم و یا هر مورد دیگری کنترل خود را از دست داد و کلماتی را بر زبان راند که دور از ادب بود، اگر پس از مدتی از کرده خود پشیمان شد و برای عذرخواهی آمد، برای حفظ روابط بین فردی، بر ما واجب است که عذرش را بپذیریم؛ چراکه او غرورش را زیرپا گذاشته و برای ابراز پشیمانی از رفتار خود به نزد ما آمده و این به دور از انصاف است که عذر چنین فردی را نپذیریم.
پرهیز از عیب جویی: افراد عیب جو، از همه کس انتقاد میکنند و همواره نقاط منفی را بر میشمرند؛ گویی خود را برای پیدا کردن عیب و نقص دیگران وقف کردهاند. چنین افرادی همواره منفور دیگران هستند و جایی در قلب دیگران ندارند. بی تردید افراد عیب جو، نه تنها زندگی خود را تباه میسازند، بلکه اسباب نگرانی دیگران را نیز فراهم میکنند و موجب پیدایش بی اعتمادی، ناامنی، فضای شک و تردید، تضعیف روحیه دیگران و … میشوند. عیب جویی از دیگران و همواره تذکر دادن به آنان و استفاده کردن از واژگان منفی در برخورد با آنان موجب سردی و ناخوشایندی ارتباط میگردد. چراکه انسان ذاتاً کرامت نفس دارد و مایل است شان و جایگاه و آبرویش حفظ شود و برای کسی که چنین امر مهمی را نقض کند برخورد جدی و تندی خواهد داشت و مسلماً نتیجه آن، وارد شدن آسیبی اجتناب ناپذیر به روابط بین فردی خواهد بود.
دیدگاهتان را بنویسید