کارگردان فیلم «در آغوش درخت» میگوید برای جامعه ایرانی برخی از دیالوگ ها غیر قابل هضم است؛ انگار که فیلمسازان فراموش کردهاند همچنان بخش هنگفتی از جامعه روستایی و شهری ایران با عفت و حیا زندگی میکنند و کشش فیلمهای نکبتبار را ندارند.
به گزارش بازار کسب و کار آنلاین بابک خواجهپاشا، درباره دلایل ساخت فیلم «در آغوش درخت» اظهار کرد: خانوادههایی را پیرامونم مشاهده میکردم که درگیر مشکلات طلاق هستند. علیالخصوص خانوادهای که طلاق، تاثیر نامطلوبی روی فرزند آنها گذاشته بود. و همین مسائل باعث شد تا خود را موظف کنم راجع به طلاق فیلمی از زاویه دید بچهها بسازم.
وی ادامه داد: چند روانشناس و افراد آگاه به مسائل حقوقی در مدتی که روی فیلمنامه کار می کردم، در کنارم حضور داشتند و با هم در این موارد گپ و گفت میکردیم. اگر که با واژگان نخواهیم بازی کنیم و بخواهیم حرف های ساده و قابل درک با یکدیگر رد و بدل کنیم باید برای تولید چنین آثاری حتماً همقد کودکانمان شویم و به پیرامونمان خود نگاه کنیم.
وی گفت: در نگاه بزرگسال شاید برخی دغدغهها بیارزش و تفاوت باشد اما همین نگاه بی ارزش میتواند در نگاه یک کودک بسیار بزرگ و قول پیکر است. شاید اسباب بازی یک کودک برایش آنقدر اهمیت داشته باشد که وقتی آن را آب میبرد، خیال کند که جهانش را آب برده است.
کارگردان فیلم «در آغوش درخت» افزود: اگر ما در زاویه دید کودک و نوجوانان قرار بگیریم دغدغههای آنها را خواهیم فهمید و قطعاً خواهیم توانست برایشان آثاری فاخر و در شان آنها تولید کنیم. آیا ما در طراحی مدارس، در طراحی زمینهای بازی همقد بزرگسالان هستیم یا کودکان؟ در مقوله های اجتماعی مانند طلاق، امید، آینده و… کودکان و نوجوانان هم زاویه دید خودشان را دارند و اگر به این زاویه دید توجه کنیم می توانیم آثاری تولید کنیم که بچه ها هم از آنها تاثیر بگیرند.
وی در ادامه درباره اینکه چرا ریسک کرده و موضوعی ساده را برای فیلمسازی آن هم در فضایی که اکثر کارگردان ها به سراغ موضوعات ملتهب اجتماعی میروند، انتخاب کرده، گفت: شاید در دهههای گذشته پرداختن به مضامین ملتهب اجتماعی با فضایی خاکستری و هر از گاهی نکبتبار باعث شد بخشی از جامعه به سمت آن سینما گرایش پیدا کند، اما بعدها متوجه شدیم این نوع سینما نه تنها باعث قهر مخاطب با سینمای اجتماعی شد، بلکه اعصاب مخاطب نیز دیگر کشش تماشای این حجم از تلخی را در خود ندارد. به همین خاطر باعث قهر مخاطب از سینمای اجتماعی شد و به سمت سینمای کمدی رفت.
وی با اشاره به اینکه در حال حاضر مخاطب دیگر دوستدار سینمای ملتهب نیست، گفت: فیلم های اجتماعی ملتهب هم دیگر در گیشه نمی فروشد. البته نمی توان جنس داستان «در آغوش درخت» را ساده دانست. «در آغوش درخت» داستانی ایرانی دارد. سعی کردم فیلمی کاملا ایرانی آغشته با فرهنگ و اصالت ایرانی بسازم و از یک فیلم اروپایی یا یک فیلم فیک آمریکایی کپی برندارم.
برخی دیالوگها برای قشر زیادی از جامعه ایرانی قابل هضم نیست
خواجه پاشا می گوید: خوشحالم که فیلمی ساخته ام که همه اعضای یک خانواده در کنار هم می توانند بنشینند و آن را تماشا کنند. حرفی از دهان بازیگران فیلمم خارج نمی شود که مخاطب خجالت بکشد.
کارگردان فیلم «در آغوش درخت» بیان کرد: متاسفانه بعضی ها متوجه نمی شوند که اگر زن و مردی از روستا یا شهری بخواهد یک فیلم کمدی را روی پرده ببیند چقدر خجالت می کشد. برخی از دیالوگ فیلمها برای قشر زیادی از جامعه ایرانی قابل هضم نیست. فیلمسازان انگار فراموش کرده اند که بخش بزرگی از جامعه روستایی و شهری ایران همچنان با عفت و حیا زندگی می کنند. اینها اصلا نمیتوانند اینگونه فیلم ها را ببینند و این شوخیها را بشنوند. اتفاقا عمده سینماروها همین اشخاص هستند.
زمانی که فیلمهایی مانند «دونده»، «افعی» و… در دهه ۶۰ و ۷۰ ساخته میشد خیلیها از شهرستانها برای تماشای فیلم به تهران سفر میکردند. ما ذائقه و منش اینگونه تماشاگران را فراموش کردهایم و به سمت تولید فیلمهایی می رویم که نمی توان با خانواده به تماشای آن رفت.
دغدغه زنان در خانواده و جامعه را می شناسم
خواجه پاشا در ارتباط با جزئینگری و طراحی نقش «کیمیا» (با بازی مارال بنی آدم) افزود: ۵۰ درصد زیست پیرامون ما مختص به بانوان است، و من بخشی از تربیت خودم را مدیون مادرم هستم و نسبت به مادر، همسر و دخترم شناخت دارم. و به همین خاطر در خانواده و جامعه با دغدغه زنان آشنا هستم و تلاش کردم آنچه را که از زیستم آموختهام در الگوی فیلمسازی ام قرار دهم تا مخاطب با آن ارتباط برقرار کند.
کارگردان «در آغوش درخت» گفت: الان جهان سعی می کند هر ماه یا هر سال بازیگران جدیدی به سینمایش اضافه کند و مخاطب با دیدن این بازی های بی بدیل و عکس های منحصر به فرد است که مجذوب سینما می شود.
مارال بنی آدم دغدغه خانواده دارد
در بیشتر سکانس هایی که مارال بنی آدم با دو کودک بازی دارد بخشی از دیالوگ ها و روابط را خودش پیشنهاد داد. این از وظایف بازیگر است که بخشی از نقش را خودش طراحی کندخواجه پاشا گفت: قبلا تئاترها و بازی مارال بنی آدم را در فیلم «فروشنده» به کارگردانی اصغر فرهادی دیده بودم. او بازیگری با اخلاق و همراه است. بازیگرانی که روی نقش شان وقت بگذارند و با دیگران تعامل داشته باشند زیاد نیستند. بنی آدم از یک خانواده اصیل است و دغدغه خانواده را متوجه می شود. تمام این عوامل دست به دست هم داد که در این نقش بسیار باورپذیر ظاهر شود.
وی خاطرنشان می کند: در بیشتر سکانسهایی که مارال بنی آدم با دو کودک بازی دارد بخشی از دیالوگ ها و روابط را خودش پیشنهاد داد. این از مهمترین وظایف یک بازیگر است تا بخشی از نقشش را خودش طراحی کند. نقش مقابل او در این فیلم، جواد قامتی هم بازی خوبی دارد. بازی او در فیلم «پوست» به کارگردانی بهمن و بهرام ارک بسیار درخشان بود. بنابراین با توجه به شناختی که از توانایی های او داشتم از او برای بازی در این فیلم دعوت کردم. در مجموع دوست دارم با بازیگران شناخته شده کار کنم، اما در وهله اول بازیگر باید به نقش بیاید.
سیاستهای فرهنگی عوض نشود سینما از دست میرود
اگر ما به سینمای ملی در سایر ژانرها بازنگردیم سینما دچار بحران می شودخواجه پاشا تصریح کرد: خوشبختانه تا به امروز بازخورد منفی از سوی مخاطبان نداشتم. اما در راستای حمایت از این نوع فیلم ها باید سانس های بیشتری به آنها تعلق گیرد. طبعا «در آغوش درخت» با حدود صد سانس اکران در مقابل هفتصد، هشتصد سانسی که به فیلمهای کمدی میدهند توان رقابت ندارد، اما در کل از میزان فروش فیلم تا امروز راضی بودم.
وی تاکید کرد: به نظرم سیاست فرهنگی ما در قبال سینما باید تغییر کند. در غیر اینصورت سینما را از دست می دهیم. اگر ما به سینمای ملی در سایر ژانرها بازنگردیم سینما دچار بحران می شود. ۹۹ درصد سینما به دلیل درآمد و سرمایه است که در حال زیست است. در حالی که سینما در ابتدا باید به دنبال مضمون و تاثیر و صادر کردن فرهنگ و بعد به دنبال گیشه و سرمایه باشد
خواجه پاشا در پایان تصریح کرد: بعد از مدتی سینما جایگاه اصلیاش را از دست خواهد داد اگر که سینما مضمون و گیشه در کنار هم رشد نکند و می شود سرگرمی محض. سینما اگر صرفا سرگرمی باشد اصالت هنری، جایگاه انسانی و حرمت اش را از دست می دهد و دیگر جایگاهی ویژه نزد مخاطب نخواهد داشت.
دیدگاهتان را بنویسید