مهدی تقوی | بازار کسب و کار | مریم نباید امروز در کلاس درس باشد، بلکه باید در جادههای سخت زندگی به دنبال لقمه نانی برای خانوادهاش بوده باشد. او با فروش فال، هر روز یک لقمه امید را برای خانوادهاش به دست میآورد، ولی خودش تنها یک ضربه شیشه ماشین دارد که نه تنها صدای خرد شدن شیشه را به همراه دارد، بلکه صدای شکست امیدهایش را هم میسازد.
او نماد هزاران کودک دیگر است که به جای کتاب و دفتر، دستهایشان پر از گرد و غبار شدهاند. کودکانی که به جای بازی و امید، به سفره خانواده نشستهاند و سهمی از زندگی را فراهم میکنند. رویاهایشان، مانند یک شمع که در باد فرود میآید، به آرزویی دست نیافتنی تبدیل شدهاند.
فقر، بیعدالتی و مشکلات اقتصادی، آنها را از حق ابتداییشان – یعنی تحصیل – محروم کردهاند. اما هنوز هم، دلهایشان پر از آرزو است. دلهایی که میخواهند بدانند روزی میتوانند از مدرسه فارغالتحصیل شوند و آیندهای روشن داشته باشند.
تا آن روز، مریم و هزاران کودک دیگر، هر روز در سایه چراغ قرمز با دلی پر از حسرت و دلی پر از آرزو به رویاهای ناتمامشان نگاه میکنند. رویاهایی که شاید فقط یک قدم تا تحقق فاصله داشته باشد، اما فاصلهای دور و دورتر از دسترسشان است.
مریم، نه دانشآموز کلاس هفتم، بلکه نانآور خانهای کوچک در حاشیه شهر است و میگوید: پدرم سالها پیش از روی داربست سقوط و جان خود را از دست داد و برای تامین مایحتاج زندگی خواهر و برادر کوچکتر از خود ترک تحصیل کردم.
این دختر کرمانج زبان گل میفروشد، اما دلش با مدرسه و زنگهای تفریح است و هنوز هم از ته دل میگوید: دکتر بودن را دوست داشتم تا بتوانم بیماران بیپول را رایگان درمان کنم.
دخترکی کوچک و لاغر قامت با دستانی ترکخورده از گرمای سوزان خیابان و لابه لای ماشینها شیشه پاک میکند.
آوا نام دارد؛ ولی بسیار چابک بر روی شیشه ماشینها آب میپاشد و یکی یکی از ماشینها را میشوید. هر از چندگاهی هم رانندهای شیشه را پایین میکشد و از سر ترحم اسکناسی به این دخترک زیبا میدهد.
درس خواندن برای این کودکان و نوجوانان رویاست، نانآوردن وظیفهای ناخواسته است که روی شانههای کوچک اما خمیدهشان سنگینی میکند، کودکانی که سطل آب و گل به جای دفتر به دست دارند.
اینها نه آمارند، نه سرفصل گزارشها؛ اینها زخمهای باز یک جامعهاند که در چراغ قرمزها پیدایشان میشود، اما در سبزی بیتفاوتی ناپدید میشوند.
۶ هزار و ۷۵۰ دانشآموز بازمانده در خراسان شمالی
بازماندگی از تحصیل یکی از مهمترین چالشهای نظام آموزشی است که استان خراسان شمالی نیز از آن مستثنا نیست. کودکان در این استان به دلایل گوناگون، از جمله مشکلات مالی، فاصله زیاد از مدرسه، نبود مدارس متوسطه در روستاها، ازدواج زودهنگام و معلولیتهای جسمی یا ذهنی، از ادامه تحصیل باز میمانند.
مدیرکل آموزش و پرورش خراسان شمالی در این خصوص گفت: تاکنون ۶ هزار و ۷۵۰ دانشآموز بازمانده از تحصیل در این استان شناسایی شدهاند که از این تعداد، ۴۵۰ نفر در مقطع ابتدایی، سه هزار نفر در متوسطه اول و سه هزار و ۳۰۰ نفر در متوسطه دوم هستند.
علی متقیان اظهار کرد: بازماندن از تحصیل دلایل متعددی دارد که از جمله آن میتوان به مهاجرت خانوارها، مشکلات مالی، نبود امکانات مدرسه در مناطق روستایی و شرایط خاص جسمی یا خانوادگی اشاره کرد.
وی با بیان اینکه تلاشهایی برای بازگرداندن این دانشآموزان به چرخه آموزش در جریان است، افزود: آموزش و پرورش با شناسایی کودکان و رایزنی با خانوادهها، زمینه حضور مجدد بسیاری از آنان در مدارس را فراهم کرده است.
به گفته متقیان، برخی خانوادهها به دلیل بعد مسافت، اجازه نمیدهند فرزندانشان در خوابگاه یا مدارس شبانهروزی بمانند و آنها را به کار میگیرند.
وی با اشاره به تلاشها برای تحقق عدالت آموزشی، ادامه داد: اکنون در خراسان شمالی ۱۳ مدرسه با تنها یک معلم و یک دانشآموز و همچنین ۱۴۹ مدرسه با یک معلم و کمتر از پنج دانشآموز فعال است و این اقدام با هدف جلوگیری از بازماندن حتی یک کودک از تحصیل انجام شده است.
در حال حاضر بیش از ۱۹۵ هزار دانشآموز در قالب ۲ هزار مدرسه در سراسر خراسان شمالی مشغول تحصیل هستند.
این استان همچنین دارای یکهزار و ۲۳۶ کلاس چندپایه است که در آنها بیش از ۱۸ هزار دانشآموز، اغلب در مناطق دورافتاده، آموزش میبینند.
دیدگاهتان را بنویسید