به گزارش خبرنگار بازار کسب و کار صابر کاظمی، متولد دیماه ۱۳۷۷ در آققلا، از همان نوجوانی نشانههای متفاوتی از خود بروز داد؛ آرام، کمحرف، اما مصمم و بیوقفه در تمرین. از زمینهای خاکی ترکمنصحرا تا سکوهای افتخار آسیا، راهی طولانی را پیمود تا به نماد نسل تازه والیبال ایران تبدیل شود.
کاظمی در سال ۲۰۱۸ با تیم ملی ایران مدال طلای بازیهای آسیایی جاکارتا را کسب کرد؛ افتخاری که او را در کنار بزرگان والیبال کشور قرار داد. سه سال بعد، در قهرمانی آسیا ۲۰۲۱، به عنوان ارزشمندترین بازیکن قاره انتخاب شد و رسانههای بینالمللی از او به عنوان سرویسزن انفجاری ایران یاد کردند.
در همان سال، با تیم فولاد سیرجان، قهرمان باشگاههای آسیا شد و عنوان بهترین بازیکن مسابقات را به دست آورد. در لیگ ملتهای جهان نیز، نام او به عنوان بهترین مهاجم غیراروپایی در میان ستارههای جهان درخشید.
در مجموع، صابر در ۷۶ بازی ملی برای ایران به میدان رفت و هر بار با سرویسهای پرقدرت و پرشهای تماشاییاش، موجی از هیجان را در سالنهای والیبال برمیانگیخت. او بهسرعت به چهرهای محبوب نهتنها میان هواداران ایرانی، بلکه در میان کارشناسان بینالمللی بدل شد.
اما در اواخر مهرماه، خبری تکاندهنده جامعه ورزش کشور را در شوک فرو برد. در حالی که برای تیم الریان قطر بازی میکرد، ناگهان خبر رسید که صابر در محل اقامت خود بیهوش شده است. روایتها متناقض بود؛ برقگرفتگی، سکته، یا حادثهای ناشناخته؟ هیچکدام پاسخ روشنی به مردم نداد.
او به کما رفت و در دوحه بستری شد. خانواده و فدراسیون والیبال ایران با تلاش فراوان زمینه انتقال او به تهران را فراهم کردند تا امیدی برای درمان باقی بماند. اما تقدیر، مسیر دیگری نوشته بود.
روز گذشته، خبر رسمی درگذشت صابر کاظمی از بیمارستان پیامبران تهران اعلام شد. موجی از اندوه و ناباوری سراسر فضای مجازی و جامعه ورزش ایران را فراگرفت. ستارهای که هنوز در آغاز مسیر جهانی شدن بود، در ۲۷ سالگی خاموش شد.
امروز اما، گلستان شاهد وداعی سنگین بود. از گرگان تا آققلا و گنبد، مردم با خودروها و پرچمهای سیاه خود را به قانقرمه رسانده بودند. در میان صدای نوای محلی و اشکهای بیپایان، پیکر صابر بر دوش مردم به خاک سپرده شد.
ورزشکاران، از ملیپوشان قدیمی تا مربیان، حضور داشتند؛ هرکدام با چهرهای غمزده و کلامی پر از حسرت. صابر، پسر خاکی والیبال ایران، عبارتی بود که بارها در میان جمعیت تکرار میشد.
چهرههای استانی و مسئولان ورزشی کشور نیز در مراسم حضور داشتند. اما در میان جمع، صدای مردم ساده ترکمنصحرا بیش از همه شنیده میشد؛ آنهایی که از صابر، نه فقط یک قهرمان، بلکه پسر هممحلهایشان یاد میکردند که هیچوقت مغرور نشد و همیشه لبخند میزد.
یکی از اهالی روستا با چشمانی اشکبار گفت: صابر فقط قهرمان ما نبود، امید بچههای ترکمنصحرا بود. او نشان داد از دل همین خاک هم میشود به جهان رسید.
در شبکههای اجتماعی نیز، هزاران پیام تسلیت از سوی ورزشکاران، هنرمندان و مردم منتشر شد. بسیاری از کاربران، در کنار عکسهای صابر، نوشتند: قهرمانها هم گاهی بیصدا میافتند.
کارشناسان ورزشی در تحلیل این حادثه، به دو نگاه متفاوت اشاره میکنند. گروهی بر ضعف نظارتهای پزشکی در باشگاههای خارجی تأکید دارند و معتقدند شرایط اقامت بازیکنان باید شفافتر و تحت کنترل فدراسیونها باشد.
گروهی دیگر اما بر مسئولیت خود ورزشکاران در مراقبت از سلامتشان تأکید میکنند و میگویند حرفهایگری تنها در زمین بازی خلاصه نمیشود.
در سطح اجتماعی نیز، این حادثه بار دیگر موضوع غربت قهرمانان را پررنگ کرده است. ورزشکارانی که در اوج افتخار، گاه برای تامین آینده خود ناچار به حضور در لیگهای خارجی میشوند، اما در تنهایی و دوری از وطن، با سرنوشت تلخی روبهرو میشوند.
اما در میان همه نقدها، یک حقیقت غیرقابل انکار است: صابر کاظمی، یکی از بااخلاقترین و محبوبترین چهرههای والیبال ایران بود؛ قهرمانی که در اوج فروتنی زیست و در سکوت رفت.
اکنون در قانقرمه، خانه پدریاش در کنار زمینهای خاکی که روزی در آنها تمرین میکرد، پر از گل و شمع است. مادرش هنوز باور ندارد که پسرش دیگر به خانه بازنمیگردد.
در ورزشگاهها، بازیکنان تیم ملی در تمرین اخیر خود با لباسهایی با نام صابر تمرین کردند. فدراسیون والیبال نیز اعلام کرده قصد دارد جامی به نام او برگزار کند تا یادش زنده بماند.
در آققلا و گنبد، جوانان والیبالدوست میگویند صابر الهامبخش نسل جدید بود؛ نسلی که باور دارد میتواند از حاشیهها برخیزد و در قلب تیم ملی بدرخشد.
صابر در زمین بازی همیشه بیصدا اما مؤثر بود؛ بازیکنی که لبخندش پس از هر امتیاز، نشانه آرامش و اعتماد به نفسش بود. همان آرامشی که حالا در خاک وطن یافته است.
اما پرسش جدی این روزها میان مردم و کارشناسان میچرخد: آیا میشد از این تراژدی جلوگیری کرد؟ آیا سازوکاری وجود دارد تا از تکرار چنین فجایعی برای ورزشکاران ایرانی در خارج از کشور جلوگیری شود؟
نهادهای ورزشی کشور، از وزارت ورزش تا فدراسیونها، اکنون زیر ذرهبین افکار عمومی قرار گرفتهاند. مردم پاسخ میخواهند؛ پاسخی برای چرایی مرگ ستارهای که میتوانست سالها بدرخشد.
در عین حال، جامعه والیبال به وحدتی احساسی رسیده است؛ همه با هم از صابر میگویند، از اخلاق، تلاش، و صداقت او. شاید این یاد، بزرگترین میراث او برای ورزش ایران باشد.
قانقرمه، امروز نه فقط محل خاکسپاری یک ورزشکار، بلکه مزار امید نسلی است که باور دارد قهرمانها از دل همین مردم میآیند.
نکته قابل تأمل بازار کسبوکار:
مرگ صابر کاظمی، بار دیگر نقش صنعت ورزش و اقتصاد حرفهای را در سرنوشت ورزشکاران ایرانی برجسته کرد. نبود نظام حمایتی پایدار برای ستارههای ملی، ضعف بیمههای ورزشی بینالمللی و بیتوجهی به قراردادهای ایمن، میتواند چهرههای آینده ورزش کشور را نیز تهدید کند.
بازار ورزش ایران، با گردش مالی میلیاردی، هنوز از استانداردهای حمایت شغلی و بیمهای فاصله دارد. این خلأ، زمینه آسیبهای جبرانناپذیری را فراهم میکند که پیامد آن نهتنها فردی، بلکه ملی است.
در چنین شرایطی، ضرورت دارد نهادهای ورزشی، اقتصادی و بیمهای کشور، با همکاری متقابل، سازوکار تازهای برای حمایت از ورزشکاران تدوین کنند تا مرگ در غربت، به سرنوشت تکرارشونده قهرمانان ایرانی تبدیل نشود.
و شاید پیام آخر صابر برای همه نسلها این باشد: قهرمان شدن سخت است، اما قهرمان ماندن، مسئولیت یک ملت است.
پژوهش بومی؛ کلید امنیت غذایی

























روحش شاد و یادش گرامی