به گزارش خبرنگار بازار کسب و کار فرهنگ موتور نامرئی حیات اجتماعی است؛ موتوری که اگر از حرکت بایستد، جامعه هرچند ظاهراً فعال، در باطن دچار فرسودگی میشود. نگاه تقلیلگرایانه به فرهنگ، آن را به ردیفی قابل حذف در زمان کسری بودجه تبدیل کرده و این رویکرد، پیامدهایی فراتر از حوزه فرهنگ به همراه دارد.
محمدرضا احمدیسنگری، نماینده مردم رشت، با انتقاد از سهم ناچیز فرهنگ در بودجه تأکید میکند این عدد کوچک، بازتاب برداشت غلطی است که سالها تصمیمگیری را از واقعیتهای اجتماعی دور کرده است. این نگاه، فرهنگ را هزینهای غیرضروری میبیند نه سرمایهای مولد.
در شرایطی که فشارهای اقتصادی معیشت مردم را تنگ کرده، حذف یا تضعیف فرهنگ عملاً به تشدید همین فشارها منجر میشود. نبود برنامههای فرهنگی مؤثر، زمینهساز افزایش ناهنجاریها، کاهش سرمایه اجتماعی و رشد هزینههای پنهان برای خانوارهاست.
تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد سرمایهگذاری فرهنگی، بخشی از راهبرد اقتصادی بلندمدت است. این کشورها فرهنگ را ابزاری برای کاهش هزینههای اجتماعی، افزایش بهرهوری نیروی انسانی و تقویت قدرت نرم میدانند.
در ایران اما بودجه فرهنگ اغلب قربانی کسریها و سوءمدیریتهای ساختاری میشود. بهجای اصلاح بنگاههای زیانده یا مهار هزینههای ناکارآمد، سادهترین راه، کوچکسازی فرهنگ انتخاب شده است.
مجتبی یوسفی، نماینده مردم اهواز، بودجه فرهنگی را قطرهای در برابر دریای نیازهای جامعه توصیف میکند. وقتی چنین سهم اندکی اختصاص مییابد، انتظار اثرگذاری واقعی فرهنگی، انتظاری غیرواقعبینانه خواهد بود.
ضعف فرهنگ، مستقیماً به تضعیف معیشت گره میخورد. جامعهای با سرمایه فرهنگی پایین، هزینه بیشتری برای کنترل آسیبها، امنیت، درمان و حتی آموزش میپردازد؛ هزینههایی که نهایتاً از جیب مردم تأمین میشود.
کوچکسازی فرهنگ همچنین تهدیدی برای امنیت اجتماعی است. احمد فاطمی هشدار میدهد توقف فعالیتهای فرهنگی، ارتباط نسل جدید با مفاخر و ریشههای تمدنی را قطع میکند و این گسست، انسجام ملی را تضعیف میسازد.
وقتی نوجوان امروز پیوندی با هویت تاریخی خود نداشته باشد، الگوهای جایگزین را از منابع بیرونی و گاه ناسازگار با منافع ملی دریافت میکند. این فرآیند، هزینههای فرهنگی را به هزینههای امنیتی تبدیل میکند.
فاطمی کاهش بودجه فرهنگ را خطایی راهبردی میداند که مستقیماً به قدرت نرم کشور آسیب میزند. قدرت نرمی که در جهان امروز، مکمل قدرت اقتصادی و سیاسی است و بدون آن، حتی مزیتهای اقتصادی نیز شکننده خواهند بود.
از منظر اقتصادی، فرهنگ بستری برای شکلگیری صنایع خلاق، گردشگری فرهنگی و اشتغال پایدار است. تضعیف این بخش، فرصتهای شغلی بالقوه را از جوانان میگیرد و فشار بیکاری را افزایش میدهد.
مصطفی پوردهقان، نماینده مردم اردکان، تأکید میکند فرهنگ هزینهبر نیست؛ بلکه کاهنده هزینههاست. هر ریالی که در فرهنگ سرمایهگذاری شود، میتواند چند برابر آن را از هزینههای اجتماعی و معیشتی بکاهد.
او سهم ناچیز فرهنگ در بودجه را شبیه پیوست فرعی میداند نه بخش راهبردی. این نگاه، تناقض آشکاری با انتظار انسجام اجتماعی و تحول نسلی دارد.
وقتی بنگاههای عظیم دولتی با زیانهای کلان، سهم اصلی بودجه را میبلعند، طبیعی است که فرهنگ زیر سایه آنها گم شود. اما نتیجه این اولویتبندی غلط، فشار مضاعف بر زندگی روزمره مردم است.
فرهنگ ضعیف، مصرفگرایی افراطی، ناامیدی اجتماعی و کاهش اعتماد عمومی را تقویت میکند؛ عواملی که مستقیماً به کاهش تابآوری اقتصادی خانوارها منجر میشود.
در چنین شرایطی، حذف یا کوچکسازی فرهنگ نه صرفهجویی، بلکه انتقال هزینه به آینده است؛ آیندهای که مردم باید بهای آن را با معیشت و آرامش خود بپردازند.
بازتعریف فرهنگ بهعنوان سرمایه اجتماعی و اقتصادی، ضرورتی اجتنابناپذیر است. بدون این بازتعریف، هر برنامه اقتصادی نیز بر زمینی سست بنا خواهد شد.
تصمیمگیران باید بپذیرند که فرهنگ، زیرساخت نامرئی توسعه است. همانگونه که جاده و برق بدون نگهداری فرسوده میشوند، فرهنگ نیز بدون سرمایهگذاری فرو میریزد.
تداوم این روند، شکاف نسلی و اجتماعی را عمیقتر میکند و هزینههای ترمیم آن، بهمراتب بیشتر از بودجهای است که امروز حذف میشود.
فرهنگ اگر درست دیده شود، میتواند به کاهش آسیبها، افزایش امید اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی مردم کمک کند؛ امری که مستقیماً بر معیشت اثرگذار است.
نادیدهگرفتن فرهنگ، به معنای نادیدهگرفتن انسان بهعنوان محور توسعه است؛ توسعهای که بدون انسان آگاه و امیدوار، صرفاً عددی روی کاغذ باقی میماند.
در نهایت، حذف آرام فرهنگ شاید در کوتاهمدت به تراز شدن بودجه کمک کند، اما در بلندمدت، تراز زندگی مردم را برهم میزند و جامعه را با هزینههایی سنگینتر مواجه میسازد.
نکته قابل تأمل بازار کسبوکار
فرهنگ ضعیف، بازار ضعیف میسازد؛ زیرا اعتماد، اخلاق حرفهای و سرمایه اجتماعی از دل فرهنگ زاده میشود و بدون آن، فضای کسبوکار شکننده خواهد بود.
سرمایهگذاری فرهنگی میتواند زمینهساز رشد صنایع خلاق، گردشگری و اشتغال محلی شود؛ حوزههایی که مستقیماً با معیشت مردم پیوند دارند.
کوچکسازی فرهنگ، به معنای بزرگسازی ریسکهای اقتصادی است؛ ریسکهایی که فعالان بازار و خانوارها نخستین قربانیان آن هستند.
بازار سالم، نیازمند جامعهای با هویت، امید و انسجام است و این مؤلفهها بدون سیاست فرهنگی هوشمند شکل نمیگیرند.
اگر فرهنگ بهدرستی دیده نشود، هزینههای پنهان آن دیر یا زود به بازار، معیشت و امنیت اقتصادی مردم تحمیل خواهد شد.
اقتصاد ایران در انتظار احداث کریدور شمال به جنوب /آغوش باز اینچه برون برای تجارت خارجی
























دیدگاهتان را بنویسید