فناوری و هوش مصنوعی (AI) بر بسیاری از جنبه های زندگی کودکان تأثیر می گذارد. هوش مصنوعی نقش مهمتری هم در یادگیری کودکان و هم در زندگی کاری آینده آنها ایفا می کند. مدارس از فناوریهای یادگیری استفاده میکنند که وظایفی مانند ارائه بازخورد، انتخاب مواد آموزشی مناسب و همسو کردن برنامههای درسی با نیازهای دانشآموزان را خودکار میکند. در عین حال، مشاغل به طور فزاینده ای به فناوری و هوش مصنوعی متکی هستند. افراد جوان ممکن است روزی آرزو کنند که یک تحلیلگر یادگیری ماشین کوانتومی یا متصدی حافظه شخصی باشند، در حالی که مشاغل قدیمی تر مانند صندوقدار، حمل کننده پست یا دفتردار ممکن است ناپدید شوند. امروزه کودکان باید برای این تغییرات آماده باشند و بتوانند با اشکال مختلف هوش مصنوعی همکاری کنند. ما معتقدیم که کودکان باید در هنگام یادگیری و زندگی با هوش مصنوعی مشارکت فعال داشته باشند و این مستلزم آن است که آنها قابلیت ها و مهارت های جدیدی را توسعه دهند.
ما معتقدیم که کودکان باید در هنگام یادگیری و زندگی با هوش مصنوعی مشارکت فعال داشته باشند.
یادگیری خود تنظیمی
اگر مهارت های کاری مطلوب در سنین پایین آموزش داده شود، کودکان می توانند در طول سال های تحصیلی خود به رشد آنها ادامه دهند. یکی از این مهارت ها کنترل و نظارت بر یادگیری خود است که به عنوان یادگیری خود تنظیمی نیز شناخته می شود . این امر به فراگیران این امکان را میدهد تا با ایجاد افکار، احساسات و رفتارهایی که به آنها در دستیابی به اهدافشان کمک میکند، تواناییهای ذهنی را به مهارتهای تحصیلی تبدیل کنند.
دانشآموزانی که میتوانند یادگیری خود را از این طریق تنظیم کنند، به خوبی مجهز هستند تا در عصر هوش مصنوعی سریعتر زندگی کنند. آنها می توانند محدودیت های خود را در طول یادگیری درک کرده و مدیریت کنند. با این حال، اگرچه مهارتهای یادگیری خودتنظیمی مزایای تحصیلی به همراه دارد ، اما در مدرسه فرصت کافی برای کشف و تمرین این مهارتها با حمایت معلمان به کودکان داده نمیشود. هنگامی که کودکان از برنامه های یادگیری دیجیتال غیررسمی استفاده می کنند، ممکن است آزادی بیش از حد داشته باشند که منجر به یادگیری غیرمولد می شود. به طور متناقض، آنها ممکن است در هنگام استفاده از فناوری های آموزشی رسمی تر، حمایت زیادی دریافت کنند. حتی نگرانکنندهتر این است که ممکن است هوش مصنوعی در آینده کنترل بیشتری را در دست بگیرد و فرآیند یادگیری را کاملاً خودکار کند و فرصتهایی را برای کودکان برای ایجاد مهارتهای یادگیری خودتنظیمی مهم از بین ببرد.
دانشآموزانی که میتوانند یادگیری خود را خودتنظیم کنند، به خوبی مجهز هستند تا در عصر هوش مصنوعی سریعتر زندگی را طی کنند.»
مدرسه ها و معلم
هنگامی که کودکان در حال توسعه مهارت های یادگیری خودتنظیمی هستند، عاملیت – آزادی در کنترل یادگیری خود – محوری است. اما هنگام کار با ابزارهای آموزشی دیجیتال، همیشه مشخص نیست که چه کسی مسئول است. آیا یادگیرنده، معلم یا ابزار هوش مصنوعی است؟ ابزارهای آموزشی دیجیتال حجم زیادی از داده ها را در مورد یادگیری جمع آوری می کنند و هوش مصنوعی می تواند از این اطلاعات برای به دست آوردن درک عمیق تری از فرآیندهای یادگیری استفاده کند. آیا میتوانیم از دادهها و الگوریتمهای هوش مصنوعی برای توانمندسازی یادگیرندگان و معلمان و ارائه آژانس به آنها استفاده کنیم؟ ما اینطور معتقدیم. اما برای رسیدن به این هدف، زبان آموزان و معلمان به مهارت های قوی تری نیاز دارند تا از پشتیبانی هوش مصنوعی حداکثر استفاده را ببرند.
اولاً، دانشآموزان و معلمان باید بتوانند خود را با موقعیتها و وظایف جدید وفق دهند، زیرا تغییرات اجتماعی در عصر هوش مصنوعی بیشتر اتفاق میافتد. ابزارهای دیجیتالی بیشتر و بیشتری وارد کلاسهای درس میشوند و معلمان و دانشآموزان باید با هم همکاری کنند تا به دنبال راههایی برای استفاده مؤثر از آنها باشند.
دوم، یادگیرندگان و معلمان باید به طور مؤثر و ماهرانه با انسان ها و هوش مصنوعی همکاری کنند. وقتی دانشآموزان در یک گروه با فناوری کار میکنند، تعاملات اجتماعی مثبت و مهارتهای تنظیمی مانند برنامهریزی و نظارت کلیدی برای یادگیری هستند .
سوم، فراگیران برای مقابله با مشکلات چالش برانگیز به حمایت اجتماعی-عاطفی نیاز دارند . معلمان، مراقبان و فناوری میتوانند این حمایت را برای کمک به دانشآموزان برای درک و مدیریت حالات عاطفی و انگیزهشان فراهم کنند.
در نهایت، دانشآموزان برای پیشرفت باید در استراتژیها تطبیقهایی در مقیاس کوچک انجام دهند. به عنوان مثال، آنها می توانند ابتکار عمل داشته باشند، اهداف تعیین کنند و هنگام کار با دیگران و هوش مصنوعی بر خود نظارت کنند. همه این مهارت ها و شایستگی ها برای اختیار دادن به یادگیرندگان و معلمان بسیار مهم است. بنابراین ما معتقدیم که آنها باید تمرکز اصلی در سیستم های آموزشی باشند.
به سمت هوش مصنوعی که به یادگیرندگان و معلمان قدرت می بخشد
دو رویکرد برای استفاده از هوش مصنوعی در محیط های آموزشی وجود دارد. در یکی، وظایف معلمان به سیستم هوش مصنوعی بارگذاری می شود، که به عنوان یک معلم برای هر دانش آموز عمل می کند. فناوری هوشمندی که محتوا را برای دانشآموزان تطبیق میدهد، در حال حاضر در بسیاری از کلاسهای درس، به شکل سیستمهای مدرس هوشمند، استفاده گستردهای دارد. نقش جایگزین هوش مصنوعی تقویت هوش انسانی و توانمندسازی ما برای یادگیری و آموزش موثرتر است. این رویکرد نیز در حال حاضر در عمل وجود دارد، برای مثال در داشبوردهای معلمان که اطلاعات بیدرنگ درباره عملکرد دانشآموز ارائه میدهند، و در فناوریهای یادگیری تطبیقی که به معلمان و هوش مصنوعی اجازه میدهد تا تدریس کلاس را به طور مشترک هماهنگ کنند.
“هوش مصنوعی می تواند به یادگیرندگان کمک کند تا یادگیری خود را کنترل و نظارت کنند.”
ما معتقدیم که این رویکرد دوم در حمایت از دانش آموزان در تلاش آنها برای کنترل و نظارت بر یادگیری خود مؤثرتر است. برای مثال، اپلیکیشن مسیر یادگیری ، یادگیری خودتنظیمی را با ارائه تجسمهای شخصیشده از فرآیندهای تنظیم داخلی دانشآموزان ترویج میکند. یادگیرندگان و هوش مصنوعی میتوانند با هم کار کنند و از یکدیگر یاد بگیرند: یادگیرندگان به هوش مصنوعی توضیح میدهند که چگونه بر یادگیری خود نظارت میکنند، و هوش مصنوعی دادهها را ارائه میدهد و الگوهای یادگیری سازنده را به یادگیرنده نشان میدهد. از طریق این تعامل، هم دانشآموز و هم هوش مصنوعی پیشرفت میکنند و سازگار میشوند. در نهایت، اگر هوش مصنوعی به خوبی مورد استفاده قرار گیرد، میتواند به یادگیرندگان کمک کند تا یادگیری خود را کنترل و نظارت کنند و آنها را قادر میسازد تا با موفقیت در عصر هوش مصنوعی زندگی و کار کنند.
دیدگاهتان را بنویسید