×
×

طالع بینی یایک صنعت پولساز؟!!

  • کد نوشته: 15078
  • ۱۳۹۹-۰۹-۰۳
  • ۰
  • سهیلا علاالدین - بازار کسب و کار پارس طالع بینی برای بسیاری از افراد جذابیت زیادی دارد. پیش بینی آینده، بازگو کردن صفات شخصیتی افراد بر اساس عواملی مانند ماه و سال تولد از جمله دلایلی است که باعث می‌شود مردم به سمت طالع بینی بروند. خیلی از این افراد تنها به چشم سرگرمی به این قضیه نگاه می‌کنند. در حالی که برخی دیگر آن را حقیقتی مسلم می‌دانند و سخت به آن معتقدند.
    طالع بینی یایک صنعت پولساز؟!!
  • تبلیغ هدفمند

    سهیلا علاالدین – بازار کسب و کار پارس طالع بینی برای بسیاری از افراد جذابیت زیادی دارد. پیش بینی آینده، بازگو کردن صفات شخصیتی افراد بر اساس عواملی مانند ماه و سال تولد از جمله دلایلی است که باعث می‌شود مردم به سمت طالع بینی بروند. خیلی از این افراد تنها به چشم سرگرمی به این قضیه نگاه می‌کنند. در حالی که برخی دیگر آن را حقیقتی مسلم می‌دانند و سخت به آن معتقدند.

    و فکر می کنند که دعانویس ها و فال بین ها می توانند گره از کارها بازکنند و در مورد همه ی مشکلات علم و آگاهی دارند همین اعتقادات کاذب باعث کلاهبرداری ها بیش از حد تصور من و شما شده و خیلی از زندگی ها دچار بی ثباتی و تزلزل شده است.

    به عقیده فلاسفه و مجتهدین،علم لدنی را تنها خداوند و مقداری از آن را پیامبران الهی دارند اما علم فقه را مردم معمولی نیز با تحقیق و تفحص در آیات قرآنی می توانند به برخی موارد دست پیدا کنند، ولی عده ای از این طریق، با آلات شیطانی قصد ضربه زدن به مردم را دارند که از این عمل به عنوان خباثت یاد شده است و می توانند پایه اعتقادی مردم را نیز سست کنند. جادوگری یا همان رمالی از قرن های دیرین نیز همراه مردم بوده اما کمتر کسی فکر می کرد امروزه به یک صنعت پولساز تبدیل شود.

    کسانی که فال میگیرن و بعضا همه چیزرو میگن و شما تعجب میکنین موکل دارن،یعنی با یک یا چند اجنه در ارتباطن که اونها این اطلاعات رو بهشون میدن اماااا اجنه به هیچ عنوان از اینده نمیتونن خبر بیارن،اونها هم موجودات ثابت شده ای هستن که زندگیه خودشون رو دارن و خب نیروهایی هم دارن ولی از اینده نمیتونن خبر بیارن یعنی قبلا میتونستن ولی الان نه قبلا اجنه تا اسمان هفتم میرفتن و اخبار رو میاوردن بعد از حضرت مسیح تا اسمان چهارم اجازه داشتن برن ولی بعد از بعثت حضرت محمد ورودشون به اسمان ها ممنوع شد و ایه اش هم هست که دیگه نمیتونن ورود کنن،حالا بعضی اخبارو چجوری میدن؟؟؟

    اون ها راحت میتونن سراغ هر فردی برن و از کارهاش مطلع بشن چون جسم نیستن.مثلا شما میری پیش فالگیر میگی زندگیم بهم ریخته با شوهرم اختلاف دارم موکل اون سراغ شوهرت میره و میبینه مثلا فلان مشکلو داره و علت اختلاف اینه و میاد به فالگیر میگه و اونم به تو میگه مثلا بهت میگه جدا میشی از کجا میفهمه؟اجنه قدرت هاشون زیاده مثلا میتونن یجورایی ذهن خوانی کنن و اینکه از گذشته هر اخباری رو میتونن بدن حتی اگه هزار سال گذشته باشه،حالا طرف میگه طلاق میگیری چون توی ذهن و تصمیم همسرت جداییه و اونا متوجه این قضیه میشن و به فالگیر میگن اونم به شما میگه حالا یا همسرتون این کارو انجام میده یا فقط تصمیم داشته و عملی نمیکنه اینجوری میشه که بعضی حرفا درست و بعضی اشتباه میشه

    و در اخر ارتباط با اجنه خوب نیست و سرانجام خوبی ندارد و اگر زیاد سراغ این افراد برین ممکنه اجنه دیگه ولتون نکنن و اذیتتون کنن چون باید برای اینکه اطلاعات کسب کنن وارد زندگیتون بشن پس اصلا سراغ این چیزا نریییین

    خبرهای حاصله از میزان شکایت ها و دستگیری رمال ها و به همان میزان سو استفاده از شهروندان بسیار زیاد است به طوری که مردم در گفته های خود دل به تخیلات بستند تا اسب سفید خوشبختی را با دود کردن چهار عود به دست بیاورند، مردانی که سرخورده می شوند و دخترانی که در این راه عفت خود را از دست می دهند.

    رقیه یکی از شهروندانی ست که زندگی خود را به خاطر حرف یک فالگیر از دست داده و به خاطر این ندانمکاری ۵سال است که از ۲ فرزندش دور افتاده و از فراق خانواده دچار افسردگی شدید شده است وی می گوید: تقریبا ۶ سال پیش به خاطر رفع بیکاری شوهرم با دختر دایی ام نزد یکی از دعانویس های به قولی مطرح شهر رفتیم در مرحله ی اول از ما برای رفع این مشکل در خواست پوست آهو. مرغ ,چندمتر پارچه و نخ های رنگی و…..مبلغ نقدی ۳۰۰۰۰۰۰میلیون تومان کرد .

    من هم از آنجایی که تعریف این آقا رو زیاد شنیده بودم بدون اینکه به همسرم خبر بدهم یکی از دستبند دستم فروختم دو دستی تقدیم اقای …. کردم و چند تا کاغذ به من داد که …. چند ماه گذشت و از کار خبری نشد دوباره رجوع کردم با کمال پر رویی گفت: من به شما گفتم با یکبار جواب نمیده و…..چند دفعه همینجور تکرار شد و در نهایت یکروز همسرم متوجه رفت و آمد های مشکوک من شد و از همه مهمتر سراغ دستبندهایی که دیگر دستم نبود و همینطور گوشواره و موبایلم . همسرم از دستم خیلی عصبانی شد به هر دری زدم دیگه کار از کار گذشته بود.

    امید شخصی که مغازه لباس فروشی در آفتاب بیستم دارد تمام پس انداز حاصل از کار خود را در جیب فالگیری کرده که به امید رسیدن به معشوق منجر به در خطر افتادن موقعیت کاری و زندگی اش نیز شده وی اینگونه بیان می کند:۲سال با مخالفت های خواهر بزرگم برای ازدواج با فرد مورد علاقه خود مواجه بودم، یکی از دوستان فردی را به من معرفی کرد و به آن مراجعه کردم،انواع مخلوط های عجیب و غریب و سوزاندنی و دفع کردنی را به من می داد تا به همراه خواهر بزرگم استفاده کنم، من نیز بی سر و صدا کارها را انجام می دادم که بعد از گذشت یک هفته خواهرم به علت بیماری روده ای و مسمومیت ناشی از آن بستری شد، من نیز نارسایی کلیه پیدا کردم می خواستم گره ای از مشکلاتم باز شود اما بر مشکلاتم افزودند.

    با ترفند اینکه مشتری هستیم به اتفاق دوستم خانه چند فالگیر و رمال سرزدیم تا از نزدیک شاهد فال گرفتن آن ها برای مردمی باشم که گرفتار دم ودستگاههای آنها شدند و سرنوشت ,آینده ای روشن, پول و ثروت ,عشق و فرزند …..را آنها طلب می کردند و دچار غفلت و فراموشی شده بودند از عظمت و بزرگی خداوند . وبه جای طلب حاجت از قبله ی حاجات به سمت کسانی رفته بودند که خود و زندگی شان سرشار از مشکلات است .از بوی ادار و بوی بعضی از سوختنی ها مثل گذشته خبری نبود با پیشرفت تکنولوژی خود را بروز کرده بودند تا بدین شیوه مشتریان زیادی را به سمت خود جذب کنند نگهبان و دستیار …… مدرنیته مدرنیته .

    یکی از آن ها می گفت: بخت تو مادام العمری بسته شده, اگر اجازه بدهید همین الان باز می کنم به من طشت بزرگی داد تا از داخل حیاط پراز آب کنم. طشت پراز آب را جلوی روی من قرار داد وداخل آن مقداری نمک ریخت . پارچه ی سفیدی روی آن…….ورد هایی رو زیر لب زمزمه کرد و باخنجر به طشت زد و با نگاه کردن به سمت دیوار روبه رو به موکل های خود دستور میداد که برین از فلانجا فلان کاغذ دفنی و پیدا کنید تقریبا یک ربع این حالت طول کشید بعد از حال رفت و دوباره بهوش آمد و رفت طشت آب و بیرو ن خالی کرد و به من گفت دیگه طلسمت باز شده .این از این رمال.

    یک جای دیگر هم که معروف به ز کف بین بود سر زدیم ,کف دستم را نگاهی کرد و بعد از زدن چند ضربه، انواع و اقسام نام ها را یکی پس از دیگری تلفظ می کرد و بعدش هم چیزایی از آینده گفت و توصیه می کرد حرف هایی که به من گفته را به دوستانم که همراه من آمده بودند نگویم، تا گفته های وی زودتر اتفاق بیفتد.

    ودر بالا شهر هم خ ت که این هم به قدری سرش شلوغ بود که مجبور به سرپا ایستادن برای چند ساعت شدیم، و مردم از نواحی مختلف استان به دیدار با او می آمدند که جالبترین ادعای او نجات دادن یک کارخانه دار از ورشکستگی ونجات پسر ۱۴ساله از دست آهن رباها بود که حتی می گفت: خانه ای که درآن زندگی می کرد پدر پسر برای تشکر و قدردانی به او پیشکش کرده است و دعاهایی با قیمتهای سر سام آور به فروش می رساند. سوال اینجاست که آن دعا های از قبل بسته بندی شده چرا برای همه به یک شکل تجویز می شود و مردم هیچ گاه این موضوع برای آن ها سوال نشده بود؟

    حالت نگاه کردن هرکدام از آن ها برای من جالب بود، آن ها نگاه های متفاوتی نسبت به هم و نسبت به مردم دارند، منتظر یک سوتی از جانب مراجعه کننده می مانند تا همان را سوژه فال خود کنند.

    ن خ ۳۲ ساله اگرگانی که به قصد بهبود و پایان دادن به سختگیری های شوهرش نزد یکی از شیادانی که به دعا نویس معروف است می رود، بلکه گره از مشکل شوهر خود باز کند اما هیچوقت نمی دانست که گره بزرگتری بر ریسمان بلند زندگی خود می زند، شرح ماوقع حادثه از زبان او چنین است: فقط برای اینکه به دیدن آن دعا نویس بروم تا مشکل شوهرم را بازگو کنم، ۳۰۰ هزار تومان او دادم، بیرون منتظر رسیدن نوبتم بودم که احساس سرگیجه کردم، زغالی را داخل یک زالدان انداخته بود و عود روی آن ریخته بود تا به گفته ی خودش انرژهای کاذب و منفی را دور کند از درون اتاق صداهای عجیبی به گوش می رسید اما انگار برای زنان مراجعه کننده عادی بود و هیچگونه واکنشی نشان نمی دادند.

    او در ادامه می گوید: نوبتم رسید و وارد اتاق شدم، به محض اینکه مرا دید بدون هیچ سوالی گفت : دعا همراه خودت داری بدجوری سنگین شدم با تعجب گفتم نه بعد ادامه داد پس سنگینی دعای یکی روی تو افتاده است مشکلم را که بازگو کردم، چند تا از خصوصیات شوهرم را برای من عنوان کرد که باعث شد به آن اعتماد کنم، دود داخل ظرف مخصوصش را سمت من گرفت و در صورتم فوت کرد، سردرد و سرگیجه گرفته بودم از من خواست برای رهایی از مشکلم به مدت چهل روز از شوهرم جدا زندگی کنم اما در عوض از من آدرس گرفت تا طی این چهل روز به بهانه هایی با شوهرم ارتباط برقرار کند و بلکه مشکل من با شوهرم را برطرف سازد و رفتارهای او به قدری دوستانه بود که انگار مرا سالهاست می شناسد.

    این خ اینگونه ادامه می دهد: که از من در خواست کرد تا دراز بکشم و دعاهایی در گوشم بخواند من هم همین کا رو کردم و در آخر به من گفت طی این چهل روز اصلا با شوهرم هیچ ارتباطی نداشته باشم و سر ساعت خاصی که خودش به من گفت از خانه خارج بشوم و تا دو ساعت بر نگردم من ساده لوح هم تمام خواسته هایش را موبه مو انجام دادم تا اینکه یکروز زن همسایه به من گفت: شوهرت زن دومی گرفته من باور نکردم اما وقتی به چشم خودم دیدم دیگه کار از کار گذشته بود و خ دعانویس شده بود همدم تنهایی ها ی شوهرم و….حال ۸ماه است که از این ماجرا می گذرد و من از آن شوک خارج نشده ام، و ن شکایتهای من از رمال بی صفت پس از پیگیری های مداوم به جایی نرسید

    این ها داستان های واقعی هستند که در هر محفلی از محافل در استان و شهرهای مختلف به راحتی می توانید بشنوید در طول تاریخ افراد سودجویی وجود دارند که به دنبال ضربه زدن به مردم هستند.

    برخی از افراد سودجو افعالی را انجام می دهند که قابل پذیرش نیست، مانند نوشتن دعا بر بدن یک زن که از نظر شرعی صحیح نیست و معلوم است که شیادی است. تملک اجنه برای پیش برد اهداف رمالی هیچگونه اعتباری ندارد . به افرادی که این ادعا را دارند نمی توان اعتماد کرد.

    سودجویی رمال ها از مردم دسته بندی های مختلفی دارد سودجویی مالی، آسیب جانی و حتی سو ء استفاده جنسی.
    نمی توان منکر هوش بالای این افراد در گول زدن مردم آن هم به شیوه این چنینی شد، اما بی شک مردمی که چندین بار تجربه مراجعه به این افراد را دارند باید با ترفندهای زیرکانه آن ها آشنایی پیدا کرده باشند. شاید کمتر افرادی را بتوان پیدا کرد که از پس نقش بازی کردن و ادای عالمان غیب را درآوردن بربیایند. ریشه کن کردن این معضل تنها توسط بیخیال شدن مردم از مراجعه به رمال ها است که این بیخیالی می تواند به حفظ کرامت اجتماعی استان خود منجر شود.

    در ادامه‌ مطلب شما را با ۱۰ روش آشنا می‌کنیم که هم در دام این‌گونه افراد نیفتید

    ۱. نکته‌ اول برای فال‌گیری و طالع‌بینی داشتن «اعتماد به‌نفس» بالا است. افرادی که بتوانند در مواردی با اعتماد به‌نفس بالا صحبت کنند، حتی اگر پشتوانه‌ علمی-نظری قابل‌توجهی در پس ادعاهایشان نباشد، لحن کلام ادعای آن‌ها را موجه جلوه می‌دهد.

    ۲. استفاده از پژوهش‌ها، آمار، ارقام، پرسشنامه‌ها و نظرسنجی‌های آکادمیک و موجود در بانک‌های اطلاعاتی و مجلات. به‌وسیله‌ چنین اطلاعاتی به‌راحتی می‌توان تا حدودی وضعیت اقتصادی-اجتماعی طبقات مختلف اجتماعی را حدس زد و از این اطلاعات برای تاثیر بر گیرنده‌ فال استفاده کرد.

    ۳. طالع‌بین‌های حرفه‌ای معمولا روان‌شناسان خوبی هستند. آن‌ها با ادعاهای کوچک و کلی زمان می‌خرند و در حین مکالمه‌، مشخصه‌های خاصی را در بین حرف‌هایتان و از روی شخصیت و رفتارتان حدس می‌زنند.

    ۴. استفاده از گوی کریستالی، کارت‌های طالع‌بینی و حتی گرفتن دست‌ها در کف‌خوانی، فرصت کافی برای فکر و تحلیل شخصیت فرد مقابل را به فال‌گیرنده می‌دهد. به‌طور مثال، سرد شدن دست‌ها را شاید بتوان نشانی از عدم آسایش فرد نسبت به ادعای قبلی فال‌گیرنده دانست.

    ۵. آماده داشتن جملات و موارد کلی که با هر شخصیت و با هر پیشینه‌ای منطبق باشد و باعث دلگرمی و اعتماد به فال‌گیرنده شود.

    ۶. نگاه تیزبینانه؛ بسیاری از صفات اشخاص مختلف را می‌توان بر‌اساس نوع پوشش، چهره، آرایش، لوازم زینتی و موارد این چنینی دیگر به‌دست آورد.

    ۷. استفاده از تکنیک پهن‌کردن دام و ارائه ادعاها به‌شکل یک سوال. بسیاری از فال‌گیران با طرح سوال‌های جزئی سعی بر حدس و گمانه‌زنی موارد کلی‌تر دارند و بدون شک این موارد خالی از اشتباه نیست. اگر شما تا به‌حال تجربه‌ فال را داشته‌اید، به‌طور حتم متوجه شده‌اید که در بین ادعاهای موجود معمولا چند موردی هم ادعاهای اشتباه نیز وجود دارد. اما بر‌حسب اصل روان‌شناختی «سوگیری تائیدی‌»، ما بیشتر به مواردی که در تا‌ئید شخصیت و کاراکترمان هستند، تکیه می‌کنیم تا موارد اشتباه و منفی.

    ۸. دراماتیک کردن فال؛ بدون‌شک در یک جلسه‌ فال‌گیری، فال‌گیری که حرفه‌ای باشد، مواردی را از شخصیت شما حدس می‌زند. چنین افرادی برداشت خود را یک‌مرتبه برای شما تشریح نکرده و سعی می‌کنند که در کل روند فال‌گیری این موارد را به‌تدریج به شما بگویند تا اعتمادتان را در تمامی مدت یک مصاحبه در سطح بالایی نگه دارند.

    ۹. استفاده از دو پهلو‌گویی؛ یعنی بسیاری از جملات و ادعاها را می‌توان به‌شکلی ارائه داد تا شنونده بتواند از آن مورد چند معنی مختلف را برداشت کند. این تکنیک یکی از پرکاربردترین روش‌ها در فال‌گیری، طالع‌بینی و این‌ دسته‌ از کلاشی‌ها است.

    ۱۰. قانون آخر و قانون طلایی این است که به افراد همان چیزی را باید گفت که می‌خواهند بشنوند. آن‌ها برای نکوهش و تحقیر شدن نیامده‌اند و بیشتر مواقع جملات حمایتی و دلگرم‌‌کننده به مذاق چنین افراد ساده‌لوحی خوش می‌آید!

    نویسنده: سهیلا علاالدین
    منبع: بازار کسب کار آنلاین

    اخبار مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *