نازیلا رضایی | بازار کسب و کار | همه چیز از یک کلاس کوچک در دانشگاه شروع شد. سال ۱۳۹۵ بود و زهرا، دانشجوی ترم چهارم رشته طراحی لباس، که با دنیای شگفت انگیز صنایع دستی آشنا شد. در حقیقت این کلاس نه تنها او را به سمت یک هنر فراموش شده هدایت کرد بلکه دریچهای به سوی آیندهای متفاوت برایش گشود.
در این راه استاد مهربانش، سرکار خانم ناهید حسینی، با حمایتهای بی دریغش و عشق به فرهنگ غنی ایرانی، زهرا را تشویق کرد تا به حفظ و نمایش این هنر به جهانیان بپردازد. و این آغازی شد برای ورود به دنیای صنایع دستی برای یک دختر جوان که چالشهای خاص خودش را داشت. خانواده زهرا در ابتدا انتظار داشتند او مسیر متعارفتری مثل پزشکی یا حقوق را انتخاب کند، اما زهرا با انتخاب هنرستان و تحصیل در رشته طراحی لباس، مسیر خودش را ساخت.
وقتی از زهرا پرسیدیم چطور وارد دنیای صنایع دستی شدی و اولین جرقه راهاندازی کارگاهت از کجا زده شد، او با لبخند گفت: «همه چیز از همان کلاس دانشگاه شروع شد. سال ۱۳۹۵ بود و من در ترم چهارم رشته طراحی لباس تحصیل میکردم. یک کلاس دو واحدی در حوزه صنایع دستی گذراندم که چشمانداز جدیدی به رویم گشود. همان کلاس جرقه علاقهام را زد و باعث شد دوره کارآموزیام را در این زمینه شروع کنم. حمایتهای دلسوزانه استادم، خانم حسینی، نقش بزرگی در مصمم شدن انگیزهام داشت و من را به آینده این حرفه امیدوار کرد.»
زهرا درباره تجربهاش به عنوان یک دختر جوان در این صنعت سنتی گفت: «اوایل مسیر ساده نبود. خانوادهام بیشتر به دنبال این بودند که من در رشتههایی مانند پزشکی یا حقوق تحصیل کنم. اما من از همان ابتدا علاقه زیادی به رشتههای هنری داشتم و به همین خاطر هنرستان را انتخاب کردم. تحصیلاتم را در رشته طراحی لباس ادامه دادم و بعد از دیپلم، در مقاطع کاردانی و کارشناسی ادامه تحصیل دادم. و امروز، علاوه بر فعالیت حرفهای در زمینه صنایع دستی و تولید محصولات سنتی، در دانشگاه هم تدریس میکنم.»
این داستان زهرا است، دختری که با عشق و پشتکار توانست راه خود را در دنیای صنایع دستی پیدا کند و نه تنها این هنر زیبا را حفظ کند بلکه آن را به جهانیان معرفی کند. او نشان داد که با تلاش و ایمان میتوان بر هر چالشی غلبه کرد و به اهداف بزرگ دست یافت.
داستان موفقیت یک کارگاه نساجی در گلستان
در دنیای امروز، صنایع دستی و تولیدات محلی جایگاه ویژهای در اقتصاد کشورها دارند. یکی از این داستانهای موفقیت، داستان کارگاه نساجی کوچکی در یکی از استانهای شمالی ایران در استان گلستان است که با تلاش و همت جمعی از فعالان این حوزه، به یکی از نمونههای بارز کارآفرینی و توسعه پایدار تبدیل شده است.
زهرا کوشایی، مدیر این کارگاه، با لبخندی گرم و دوستانه درباره چگونگی آغاز فعالیت هایشان می گوید: «ما به قدرت کار تیمی باور داریم. در اواخر اسفند ۱۴۰۳، با همکاری چند نفر از دوستان و همکارانم در حوزه نساجی، تصمیم گرفتیم که کارگاه خود را در قالب یک موزه زنده راهاندازی کنیم. هدف اصلی ما تنها تولید پارچه نبود، بلکه با این کار ایجاد یک تجربه فرهنگی و آموزشی را نیز در نظر داشتیم.»
ظرفیتهای بومی؛ از پنبه تا ابریشم
گلستان یکی از استانهایی است که منابع طبیعی بسیاری برای توسعه صنعت نساجی دارد. زهرا با اشاره به این موضوع میافزاید: «ما در این استان به وفور پنبه، ابریشم و پشم داریم. متأسفانه این محصولات اغلب به صورت خام صادر میشوند. اما ما با راهاندازی کارخانههای نخ ریسی و ایجاد ارزش افزوده، تلاش میکنیم تا به توسعه پایدار این صنعت کمک کنیم.»
فرآیند تولید؛ از مزرعه تا جامعه
شعار کارگاه «از مزرعه تا جامعه» است. وی در ادامه توضیح میدهد که چگونه تمامی مراحل تولید را خودشان انجام میدهند: «ما با استفاده از پنبه با کیفیت گلستان، تمامی مراحل کاشت، برداشت، ریسندگی، طراحی و تولید را در کارگاه خود انجام میدهیم. این فرآیند به ما امکان میدهد که کنترل کاملی بر کیفیت محصولاتمان داشته باشیم.»
با وجود هزینههای بالای تولید سنتی، زهرا و تیمش تمرکز خود را بر صادرات محصولات گذاشتهاند. او با افتخار از همکاری با برندهای مختلف خارجی و حضور محصولاتشان در بازارهای بین المللی یاد میکند: «ما تلاش میکنیم تا با ارائه محصولات با کیفیت، جایگاه خود را در بازارهای جهانی تثبیت کنیم.»
زهرا با امیدواری درباره آینده کارگاهاش میگوید: «ما هنوز در ابتدای راه هستیم، اما اهداف بزرگی داریم. امیدواریم که با حمایتهای بیشتر و گسترش فعالیت هایمان، بتوانیم سهم بیشتری از بازار را به دست آوریم و به توسعه اقتصادی منطقه کمک کنیم.»
چالشها وفرصتهای یک دختر کارآفرین درصنعت نساجی
این کارآفرین خوش ذوق گفت: صنعت نساجی یکی از حوزههای پرچالش و در عین حال پرفرصت است که در سالهای اخیر توجه بیشتری به آن معطوف شده است. این صنعت با وجود سختیها و پیچیدگیهای خود، برای بسیاری از کارآفرینان جوان، به ویژه زنان، به منزله یک عرصه پر از امید و پتانسیل برای رشد و شکوفایی بوده است. در این مقاله به بررسی تجربه یک دختر کارآفرین موفق در این صنعت پرداختهایم.
ورود به صنعت نساجی: چالشها و فرصتها
کوشایی افزود: یکی از چالشهای اصلی ورود به صنعت نساجی، کم توجهی به نساجی سنتی در برنامههای آموزشی است. بسیاری از دورههای طراحی دوخت تنها یک درس دو واحدی را به این بخش اختصاص دادهاند که نمایانگر فرهنگ و هویت ماست. این کم توجهی میتواند نگرانیهایی را برای حفظ و گسترش این هنر سنتی ایجاد کند.
وی ادامه داد: در گذشته، بیشتر فعالان این حوزه خانمهای مسن بودند که با دستگاههای قدیمی مانند کارچاله کار میکردند. اما امروز با ورود دستگاههای جدید، جوانان نیز به این عرصه وارد شدهاند. این دستگاهها کیفیت و تنوع تولید را بسیار افزایش دادهاند و حتی کسانی که به دلیل سختی کار با دستگاههای قدیمی کنار کشیده بودند، اکنون دوباره با این فناوریهای نوین به حرفه خود بازگشتهاند.
برنامههای آینده برای کسب و کار
وی گفت : برای آینده، برنامههایی مانند گسترش صادرات و افزایش تولید در نظر گرفته شده است. هدف اصلی این است که زمینه برای حضور بیشتر زنان در این صنعت فراهم شود. در حال حاضر، تعدادی از افراد به صورت مستقیم و تعدادی دیگر در روستاها با دستگاههای سنتی همکاری دارند. برنامهها شامل افزایش تعداد کارکنان و تبدیل کارگاه به مجموعهای بزرگتر است.
روز دختر برای بسیاری از زنان یادآور ارزش و هویت زنانهشان است. این روز فرصتی است برای بازنگری در مسیر طی شده و انگیزهای برای ادامه راه با قدرت بیشتر برای یک دختر کارآفرین، این روز میتواند نمادی از تلاشها و دستاوردهایی باشد که با پشتکار و اراده به دست آمده است.
این هنرمند خوش ذوق در پایان گفت: صنعت نساجی با وجود چالشها و پیچیدگیهایش، همچنان یک فرصت بزرگ برای رشد و شکوفایی محسوب میشود. با توجه به افزایش توجه به کیفیت و تنوع محصولات، امید است که این صنعت بتواند نقش مهمتری در اقتصاد کشور ایفا کند و زمینهساز حضور بیشتر زنان در عرصههای اقتصادی باشد.
دیدگاهتان را بنویسید