پاییز که به گلستان میرسد، دریا بوی کار میگیرد. هنوز آفتاب از افق بالا نیامده که ساحل بندرترکمن بیدار است؛ مردانی که سالهاست زندگیشان با موج گره خورده، در سکوت سحرگاه، تورهایشان را میسنجند و دل به آب میسپارند. خبرنگار بازار کسبوکار از دل همین صحنهها مینویسد؛ از جایی که صدای موتور قایقها با تپش زندگی درهم میآمیزد.
اینجا، معیشت با نمک دریا آغشته است. برای صیادان ترکمن، تور نه ابزار کار، که نماد امید است؛ امیدی که هر سال از پانزدهم مهر، با آغاز فصل صید ماهیان استخوانی، دوباره زنده میشود. ماهی سفید، کفال و کپور نامهایی آشنا در سفرههای شمالاند، اما برای مردان دریا، هرکدامشان روایت روزی و رنجی است.
در ساحل، گروههای «پره» آمادهاند؛ تورهای هزارمتری در انتظار دریا، و قایقهایی که قرار است نیمدایرهای از رزق را در دل خزر بگسترانند. صدها نفر در این چرخه کار میکنند: از سرصیاد و فوکاپوش گرفته تا چینتچی و راننده تراکتور. هر حرکت هماهنگ است، هر صدا نشانهای از تلاش است.
بندرترکمن این روزها تنها یک شهر ساحلی نیست؛ کارخانهای زنده از اشتغال سنتی است. در بازار ماهی آن، روزانه نزدیک به ۱۸ تُن انواع ماهی دریایی و پرورشی توزیع میشود. در هر دکه، در هر سینی یخ، ردّی از کار دیده میشود؛ از دستان زمخت صیاد تا نگاه امیدوار فروشنده.
بازار ماهی برای مردم ترکمن یعنی نبض زندگی؛ جایی که بوی ماهی تازه با عطر نان داغ و چای محلی درهم میآمیزد. در این همهمه، زنانی با چادرهای رنگی در حال خریدند و کودکان با چشمهایی پر از شوق به ماهیهای نقرهای نگاه میکنند. همه درگیر اقتصادی هستند که از دل دریا نفس میکشد.
برای بسیاری از این خانوادهها، صید نه تفریح که تنها راه گذران زندگی است. مردان دریا، شش ماه از سال را با موج و باد سر میکنند تا نیمه دیگر را با اندکی آسودگی بگذرانند. تورهایی که از آب بالا میآیند، تنها ماهی به ساحل نمیآورند؛ بلکه نان، امید و استمرار یک شیوه زیستن را بازمیگردانند.
از نگاه خبرنگار ما، آنچه در ساحل بندرترکمن جریان دارد، فراتر از صید است؛ روایت زندهای از پیوند انسان و کار، اقتصاد و ایمان، و تلاشی که در سکوت موجها شنیده میشود.
اقتصاد دریا؛ از تور تا بازار
با آغاز رسمی فصل صید از پانزدهم مهرماه تا پانزدهم فروردین، صدها صیاد ترکمن دل به آب میزنند. دریا برایشان هم رزق است و هم ریسک. هر تور، امیدی است برای شبهای زمستانی خانههای ساحلنشین.
در بندرترکمن، شیوه صید «پره» هنوز اصالت خود را حفظ کرده است. این روش کهن با هماهنگی گروهی انجام میشود؛ تورهایی به طول بیش از هزار متر و ارتفاع ۷ تا ۱۰ متر به شکل نیمدایره در دریا رها میشوند و پس از انباشت ماهی، به ساحل بازگردانده میشوند.
نقشها میان صیادان تقسیم شده است؛ سرصیاد فرمان میدهد، فوکاپوشها تور را جمع میکنند، چینتچیها تور پاره را میدوزند و قایقرانان دل موج را میشکافند. این هماهنگی، تصویر کامل کار جمعی است؛ نوعی تعاون طبیعی که ریشه در فرهنگ ترکمن دارد.
در کنار دریا، کامیونها و وانتهای یخدار آمادهاند تا محصول تازه را به بازار برسانند. مسیر، مستقیم به بازار ماهی بندرترکمن ختم میشود؛ مرکز بزرگ عرضه ماهی در استان گلستان.
در این بازار، روزانه حدود ۶ تُن ماهی دریایی و ۱۲ تُن ماهی پرورشی توزیع میشود. بخشی از این تولید به استانهای همجوار و حتی کشورهای آسیای میانه صادر میگردد.
کارشناسان اقتصادی این چرخه را یکی از پایههای مهم معیشت منطقه میدانند. بر اساس آمار، بیش از دو هزار نفر در مشاغل وابسته به صید و فروش ماهی در بندرترکمن فعالیت دارند؛ از صیاد و قایقران گرفته تا فروشنده و بستهبند.
اما این صنعت سنتی نیز بیچالش نیست. کاهش ذخایر آبزیان، افزایش هزینه سوخت و نبود امکانات مدرن نگهداری و بستهبندی، بر دوش صیادان سنگینی میکند.
یکی از صیادان قدیمی میگوید: ماهی همیشه بوده، اما خرج زندگی هم زیاد شده. الان همون صیدی که ده سال پیش میکردیم، نصف اون برامون نمیصرفه.
در مقابل، مسئولان شیلات گلستان میگویند طرحهای بازسازی ذخایر و رهاسازی بچهماهیها در خزر، امید به آینده را زنده نگه داشته است.
آنان معتقدند که اگر صنایع تبدیلی در کنار بازار فعال شوند، ارزش افزوده اقتصادی در خود استان باقی خواهد ماند.
کارشناسان اقتصادی نیز تأکید میکنند که بازار ماهی بندرترکمن ظرفیت تبدیلشدن به قطب صادرات محصولات دریایی شمال کشور را دارد.
به گفته آنان، توسعه برندهای محلی، ایجاد سردخانههای استاندارد و حمایت از تعاونیهای صیادی میتواند تحول بزرگی در اقتصاد ساحلی ایجاد کند.
در همین حال، گردشگری دریایی نیز در این منطقه رونق گرفته است. بسیاری از مسافران با هدف تماشای بازار ماهی، به بندرترکمن میآیند و همین امر اقتصاد محلی را از بعد خدماتی نیز تقویت کرده است.
ترکیب صید، بازار و گردشگری، یک زنجیره اقتصادی منحصربهفرد را ساخته است؛ زنجیرهای که اگر درست مدیریت شود، میتواند الگویی برای اقتصاد بومی و پایدار باشد.
اما کارشناسان اجتماعی هشدار میدهند که بیتوجهی به معیشت صیادان، انگیزه نسل جوان برای ادامه این حرفه را کاهش داده است.
آنان معتقدند که اگر آموزشهای نوین صید، بیمه کارگران دریا و تسهیلات معیشتی جدی گرفته نشود، این میراث زنده در آینده نزدیک با خطر فرسایش مواجه میشود.
با این حال، در میان همه دغدغهها، دریا همچنان بخشنده است؛ هر بار که تورها پر میشوند، امید دوباره به ساحل برمیگردد.
غروب که بر ساحل مینشیند، بازار آرامتر میشود. قایقها به ساحل برگشتهاند، تورها روی ماسه افتاده و صیادان با دستانی خسته اما لبخندی آرام، کنار هم مینشینند. خبرنگار بازار کسبوکار در میان آنان دفترش را باز میکند و مینویسد: «هر موج، داستانی از تلاش است؛ هر تور، فصلی از معیشت.»
در چهره مردان، ردّ آفتاب و نمک دیده میشود؛ در نگاهشان اما برق رضایت. برای آنان، سود و زیان در جدول حسابها معنا ندارد. آنچه اهمیت دارد، بازگشت به خانه با دلی آرام است، چون میدانند رزقشان را از دریا گرفتهاند، با کار، نه با بخت.
با این حال، نگرانی در حرفهایشان پیدا است. از کاهش صید میگویند، از گرانی سوخت، از تورهایی که هر سال باید وصله بخورند. اما هنوز ایمان دارند که کار، برکت میآورد. یکی از صیادان به خبرنگار میگوید: «ما با دریا پیر میشیم، اما هیچوقت از کار خسته نمیشیم. اگه صید نباشه، باز تور رو میدوزیم، چون امید یعنی همین.»
و درست در همین جمله، معنا آشکار میشود؛ دریا برای مردم بندرترکمن فقط آب نیست، چرخهای از زندگی است. اقتصادی زنده، هرچند ساده، که هنوز با دستان مردم میچرخد. خبرنگار بازار کسبوکار در یادداشت پایانیاش مینویسد:
در اینجا، کار فقط شغل نیست، شیوه زیستن است. مردان خزر میدانند که نان، همیشه از دل دریا میآید، اگر دل به کار بسپاری.
طلای صورتی گمیشتپه

























دیدگاهتان را بنویسید