خودباوری به معنای دوست داشتن خود در همه مواقع است، نه فقط هنگامی که همه چیز خوب پیش می رود. وقتی شما برای خود ارزش قائل شوید و به خود احترام بگذارید، این عمل مانع از اخذ تصمیمات بد که ممکن است بقیه عمر شما را تحت تأثیر قرار دهد میشود.
چگونه اعتمادبه نفس فرزندانمان رابسازیم
خودباوری از تجارب زندگی، بهویژه در سنین پایین، سرچشمه میگیرد. این تجاربِ حساس، تعیینکنندهی احساس خودارزشی فرد در درازمدت به شمار میروند.
افرادی که خودباوری دارند، از آنچه هستند، راضی و خشنودند. این افراد برای اینکه حس و حال بهتری پیدا کنند، هیچ نیازی به روی آوردن به رفتارهای پرخطر ندارند. چنین افرادی برای اینکه حس خوبی دربارهی خودشان پیدا کنند، به عوامل خارجی مانند پُستومقام یا درآمد بالا وابسته نیستند. افراد دارای خودباوری؛ به خودشان، دیگران و محیط اطرافشان احترام میگذارند. انعطافپذیری ازجمله خصوصیات بارز این افراد است، به این معنی که بهآسانی قادرند خودشان را از ناامیدیها و شکستها بیرون بکشند.
خودباوری از کودکی، توسط والدین و اطرافیان شکل میگیرد و ایجاد می شود. مثلاً« اگر کودکی در محیط پر از ترس بزرگ شود یاد میگیرد که بترسد» و یا «اگر در محیط پر از تشویق بزرگ شود میآموزد که اعتماد کند» خودباوری کودکان از نوع، نگرش و رفتاری که دیگران نسبت به او دارند، می تواند شکل بگیرد. رفتارهایی چون طرد، عدم محبت، عدم توجه، غفلت، جدی نگرفتن، توجه به نکات منفی، گوش ندادن، عدم احترام، تحقیر، تمسخر، سرزنش، تهدید، مقایسه، انتظار بیش از حد و بد رفتاری سبب کاهش خودباوری در کودک می شود. از طرف دیگر رفتارهایی چون پذیرش، احترام، محبت، توجه، جدی گرفتن، احساس تعلق، تشویق، حمایت، تحسین، احساس ایمنی و انتظارات مناسب موجب افزایش خودباوری در کودک می شود.
برای ایجاد خودباوری در فرزندانمان بهتر است به آنها بیاموزیم که:
۱) هیچ انسانی شبیه دیگری نیست: هیچ کدام از انسان ها در طول تاریخ شبیه هم نبوده و نخواهند بود و به آنها یاد بدهیم به خود بگویند«هیچ کس شبیه من نیست، من آن چه را که هستم دوست دارم و احساس خوبی نسبت به خودم دارم.»
۲) محدودیت ها و توانمندی های خود را بپذیرند: نقاط ضعف خود را بدون نگرانی و ناراحتی بپذیرند و از آن ها احساس گناه و شرمساری نکنند. چون هیچ فردی نمی تواند انسانی کامل و به همه چیز دانا و به همه کاری توانا باشد و با آگاهی و پذیرش نقاط مثبت و ضعف خود احساس رضایت و خشنودی می کند.
۳) یک تصویر قوی ا زخودشان بسازند: صرفِ متقاعد کردنِ خودشان به اینکه میتوانند کاری را انجام بدهند برای رسیدن به خودباوری کافی نیست. خودباوریِ حقیقی زمانی به دست میآید که به تدریج بتوانند به درجه هایی برسند که خودشان را در حال آرامش اجتماعی ببینند؛ در حالی که کاری را که میخواهند شروع کرده اند، کتابی که را میخواستند نوشته اند و یا هر چیز دیگری را که لازم بوده باور داشته باشند انجام داده اند و همان آدمی شده اند که می خواستند.
۴) خودشان را جدی بگیرند: برای این کار باید به آنها کمک کنیم که روند افکار و احساساتشان را تغییر دهند. به آنها کمک کنیم که واقع بین باشند و مسئولیت رفتارهای خود را بپذیرند. برای مثال اگر در جایی مرتکب اشتباه شدند آن را قبول کنند و در جهت اصلاح آن برآیند. چنین شخصی خود را باور دارد و این دلیل موفقیت او است.
۵) افکار منفی را دور بریزند: وقتی دچار تردید می شوند یک لحظه بایستند و گوش کنند. به آن صدای کوچک منفی در درونشان توجه کنند و ببینند این صدا واقعا صدای کیست؟ صدای ماست (والدینشان)؟ صدای بچه های زورگوی مدرسه؟ مجموعه ای از صداهای متنوع زیاد، مربوط به زمانها و اشخاص مختلف؟ یک چیز مسلم است: این صدای خودانتقادگر درونی در اصل صدای خودشان نیست. ممکن است خودش را طوری جا زده باشد که فکر کنند هست، ولی این صدا واقعا مربوط به آنها نیست. به خودشان بگویند: «این صدای من نیست!» بعد آن را به چالش بکشند و به تدریج سعی کنند کاملا آن را نادیده بگیرند.
۶) اشتباهاتشان را بپذیرند: فردی که تواناییهای خود را باور نداشته باشد به دستاوردهایی که آرزویش را دارد نمی رسد. چنین شخصی واقع بین نیست و به همین دلیل مسئولیت خطاهای خود را نمی پذیرد چون فکر می کند اگر اشتباهات را گردن بگیرد باعث بروز نوعی درد و رنج ذهنی و روانی در خود می شود. به همین دلیل این گروه از افراد ترجیح می دهند برای فرار از واقعیت، دیگران و شرایط بیرونی را تنها دلیل اشتباهاتشان معرفی و با این کار خود را از فشار روانی خلاص کنند.
دیدگاهتان را بنویسید