×
×

به بهانه هفته خبرنگار
از سربیشه تا سیستان: خبرنگارانی که حقیقت را می‌گویند

  • کد نوشته: 58542
  • ۱۴۰۴-۰۵-۱۱
  • ۰
  • صبح است و خیابان‌ها هنوز ساکت‌اند. در دفتر کوچکی از رسانه محلی، نور لپ‌تاپ تنها نور باقی‌مانده است. خبرنگاری در ددلاین نزدیک، با انگشتانی تند بر صفحه‌کلید می‌نویسد — نه برای پول، بلکه برای فاش‌کردن نادرستی‌ها و شنیدن دادن به بی‌صداها. این، زندگی خبرنگاری است که در فشار، فداکاری و ناامیدی، به دنبال امید است. در ایران، به‌ویژه در شهرستان‌ها، بحران اقتصادی و افت اعتماد، خبرنگاران را در چرخه معیوب کاهش حقوق، کیفیت و اعتماد گرفتار کرده است. اما برخی با خلاقیت و استقلال، راهی برای بقا و حفظ کرامت حرفه‌ای پیدا کرده‌اند...
    از سربیشه تا سیستان: خبرنگارانی که حقیقت را می‌گویند
  • تبلیغ هدفمند

    ساعت پنج و نیم صبح بود، شهر هنوز خواب بود اما لپ‌تاپ علی روشن بود. او خبرنگاری سی و هشت ساله است که بیش از ده سال است تمام وقت خود را صرف گزارش از اخبار اقتصادی و اجتماعی کرده، از مصاحبه با کارشناسان تا پوشش اعتراض کارگران در کارخانه‌های تعطیل. حالا باید تحلیلی از آخرین تغییرات نرخ ارز را تا یک ساعت دیگر تحویل دهد، چون بعد از آن دیگر فرصتی برای چاپ در خبر صبحگاهی نیست؛ همان چیزی که در رسانه به آن «مهلت نهایی» یا «ددلاین» می‌گویند. شب قبل ۱۲ ساعت در یک شهرستان کوچک از استان کرمان بوده، حالا تنها یک فنجان قهوه سرد و یک نوار انرژی در کنارش است.

    حقوق ماهانه‌اش ۱۰ میلیون تومان است، رقمی که با تورم بالای چهل درصد، امروز بیش از هفت میلیون تومان قدرت خرید ندارد. علی مثل بسیاری از خبرنگاران شهرستانی و مناطق محروم، با حقوقی کمتر از حد معیشتی، هر روز برای گزارش حقیقت می‌جنگد. در بسیاری از شهرستان‌ها و استان‌های کمتر توسعه‌یافته، حقوق خبرنگاران بین پنج تا پانزده میلیون تومان است و بیشتر آن‌ها بدون بیمه تکمیلی، مرخصی استحقاقی یا قرارداد پایدار کار می‌کنند. در مقابل، در شهرهای بزرگ مانند تهران یا اصفهان و به‌ویژه در رسانه‌های دولتی بزرگ، برخی خبرنگاران حقوقی بین پانزده تا پنجاه میلیون تومان دارند.

    این شکاف جغرافیایی نه تنها عدالت شغلی را زیر سؤال می‌برد، بلکه کیفیت پوشش اخبار منطقه‌ای را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد. با این حال، مشکل فقط حقوق پایین نیست. بازار کار رسانه دچار اشباع شدید است، هر سال هزاران دانش‌آموخته وارد این حوزه می‌شوند اما فرصت‌های شغلی پایدار کم است. این امر باعث شده رسانه‌ها به جای استخدام با حقوق منصفانه، از خبرنگاران قراردادی و فریلنسر با دستمزد پایین استفاده کنند.

    نتیجه این وضعیت، یک چرخه معیوب است: کاهش حقوق و فشار بیشتر به خبرنگاران منجر به کاهش کیفیت خبر می‌شود. گزارش‌ها سطحی‌تر می‌شوند، تحلیل‌ها کوتاه و مصاحبه‌ها بدون عمق. این کاهش کیفیت به تدریج اعتماد مردم به رسانه را تضعیف می‌کند. وقتی مردم شک می‌کنند که آیا خبر واقعی است یا تحت فشارهای سیاسی یا اقتصادی تحریف شده، مخاطب کم می‌شود. کاهش مخاطب هم به معنای کاهش درآمد رسانه از طریق تبلیغات و حمایت‌های مالی است. و وقتی درآمد رسانه کم می‌شود، دوباره فشار بیشتری بر خبرنگاران وارد می‌شود. این چرخه، بی‌پایان به نظر می‌رسد.

    بسیاری از خبرنگاران مجبورند علاوه بر شغل اصلی، کارهای جانبی هم انجام دهند تا بتوانند از پس مشکلات در بیایند. در این میان، برخی خبرنگاران مستقل به دنبال راه‌های جدیدی برای بقا شده‌اند. بعضی از طریق کانال‌های تلگرامی و پادکست، با ارائه محتوای تحلیلی و انحصاری، از مخاطبان اشتراک دریافت می‌کنند. برخی دیگر از طریق پلتفرم‌هایی  مختلف حمایت مالی جمع‌آوری می‌کنند تا پروژه‌های تحقیقی خود را انجام دهند. یک خبرنگار تحقیقی موفق شد با جمع‌آوری هشتاد میلیون تومان، گزارشی درباره فساد در قراردادهای انرژی منتشر کند، گزارشی که بدون حمایت مردم شاید هرگز نوشته نمی‌شد.

    برخی دیگر با همکاری با رسانه‌های خارجی، به درآمد ارزی دست می‌یابند که تا ده برابر بیشتر از درآمد داخلی است. اما این راه‌ها هم آسان نیستند. تحریم‌های مالی، مسدود شدن حساب‌ها، محدودیت دسترسی به پلتفرم‌های پرداخت بین‌المللی و نظارت شدید بر فعالیت‌های مالی خبرنگاران، موانع بزرگی پیش روی آن‌ها قرار داده است. گاهی فقط جمع‌آوری حمایت مالی، بهانه‌ای برای گزارش دادن به عنوان «فعالیت اقتصادی غیرمجاز» می‌شود.

    با این حال، امید به تغییر وجود دارد. اگر رسانه‌ها به سمت مدل‌هایی حرکت کنند که مخاطب مستقیماً برای خبر پول بپردازد، خبرنگاران می‌توانند از درآمد پایدار و مستقلی برخوردار شوند. توسعه سکوی‌های داخلی برای حمایت از خبرنگاران، آموزش مدیریت کسب‌وکار دیجیتال و کاهش شکاف بین خبرنگاران شهر و روستا، می‌تواند به ایجاد یک اقتصاد پایدار برای این حرفه کمک کند.

    چون خبرنگاری فقط یک شغل نیست، بلکه یک مأموریت اجتماعی است. وقتی خبرنگار نمی‌تواند قبض‌هایش را بپردازد یا از ترس بیکاری از گزارش حقیقت دست بردارد، نه فقط رسانه ضعیف می‌شود، دموکراسی و شفافیت اقتصادی هم زمین‌گیر می‌شوند. پس برای سلامت جامعه، باید به خبرنگار به عنوان یک تولیدکننده ارزش در اقتصاد دانش نگاه کرد — و این یعنی حقوق منصفانه، امنیت شغلی و احترام به کارش، صرف‌نظر از اینکه در تهران یا سربیشه زندگی می‌کند.

    نویسنده: نازیلا رضایی
    منبع: بازار کسب کار آنلاین

    اخبار مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *