به گزارش خبرنگار بازار کسب و کار صبح هنوز کامل بیدار نشده که نسیم پاییزی با بوی خاک نمخورده، آرام روی شیشههای مهگرفته خودروها میلغزد. خیابانهای اطراف مدرسهها جان گرفتهاند. صدای زنگ اولین زنگ مهر مثل یک تپش پرهیجان در کوچهها میپیچد و سرویسهای زرد رنگ یکی پس از دیگری پشت سر هم ردیف میشوند. والدین شتابزده بچهها را میرسانند و نگاههای خستهشان به ساعت، نشان از نگرانی برای آغاز روز کاری دارد.
چند خیابان آنسوتر، ساختمانهای اداری و بانکها با چراغهای روشن آماده میشوند. کارمندانی با شالهای نازک پاییزی از خانه بیرون زدهاند و پشت فرمان یا در صف ایستگاهها میایستند. همزمانی شروع مدارس و آغاز ساعت کاری ادارات، خیابانها را به رودخانهای پر از فلز و دود بدل میکند. تاکسیها با بوق ممتد راه میخواهند و اتوبوسها به سختی در میان این سیل خودرو حرکت میکنند.
در میان این ازدحام، سد معبر کسبه و پارک دوبل خودروها نفس خیابان را تنگتر میکند. مغازهداران بساطشان را روی پیادهرو گستردهاند و حتی مطبهای پزشکان با بیماران منتظر، نقطههای قفلشده دیگری در بافت شهر میسازند. هر توقف دوبل، مثل قفل کوچکی است که بر زنجیره بزرگ ترافیک میافتد و حرکت را کندتر میکند.
پیش از آنکه شهر از موج صبحگاهی رها شود، خرابی یک خودرو در میانه مسیر همه چیز را بر هم میزند. یک سپر شکسته یا موتور داغکرده کافی است تا صفی چندکیلومتری از خودروها شکل بگیرد. رانندگان خسته سرشان را از شیشه بیرون میآورند و بوقها در هوای سرد پاییزی میپیچد. تیم امداد و جرثقیل راهی میشود اما زمان در ردیف طولانی ماشینها کش میآید و دقایق، ساعت میشود.
دستاندازها و سرعتگیرهای بیقاعده هم باری دیگر بر این خستگی میافزایند. هر ترمز و شتاب دوباره، بنزین بیشتری میسوزاند و جلوبندی خودروها را فرسوده میکند. تعمیرکاران میگویند پاییز فصل کارشان است؛ رانندگانی که از مسیرهای پر از سرعتگیر عبور میکنند اغلب با کمکفنر شکسته و چرخهای آسیبدیده به تعمیرگاه میرسند.
اقتصاددانان هشدار میدهند که این ترافیک روزانه تنها هدررفت وقت نیست؛ مصرف بالای سوخت، افزایش هزینههای تعمیر و کاهش بهرهوری کار، بار مالی پنهانی است که هر روز بر دوش مردم و اقتصاد شهری سنگینی میکند. آلودگی هوا، صدای بوقهای ممتد و اضطراب مداوم هم سهم سلامت شهروندان را تهدید میکند؛ از بیماریهای تنفسی تا فشار خون و استرس مزمن.
شهرداریها و شوراهای ترافیک بارها پیشنهاد دادهاند ساعت شروع کار ادارات شناور شود یا زمان آغاز کلاسها جابهجا، اما هماهنگی میان وزارتخانهها و بخش خصوصی هر بار به مانعی تازه برمیخورد. پلیس راهور تأکید میکند که رعایت قوانین رانندگی و نگهداری منظم خودرو میتواند بسیاری از این گرهها را پیشگیری کند، اما در عمل شتاب روزمره و فرهنگ رانندگی عجولانه، واقعیت دیگری را رقم میزند.
شهر با همه این خستگیها همچنان زیر آسمان شفاف پاییز ادامه میدهد. خورشید کمجان صبحگاهی از پشت ساختمانهای بلند سرک میکشد و سایهاش روی سقف خودروهای در صف نشسته بازی میکند. در گوشهای کودکی با کولهای بزرگ و دست پدر در پیادهرو قدم میزند و صدای زنگ دوم مدرسه، لابهلای بوقهای ممتد، بار دیگر یادآور آغاز مهر است.
این همان پاییزی است که هر سال با شروع مدارس و بازگشت زندگی اداری تکرار میشود؛ پاییزی با بوی خوش خاک و صدای خشخش برگها که در دل خود بهای سنگین ترافیک، آلودگی و هزینههای بیپایان را پنهان کرده است. روایتی که هر صبح و عصر با بوق خودروها و گامهای شتابزده دوباره زنده میشود و تا اصلاح مدیریت شهری، تقویت حملونقل عمومی و همراهی مردم، همچنان بخشی ناگزیر از زندگی ما خواهد ماند.
افزایش ترافیک در آغاز سال تحصیلی تنها یک مشکل شهری نیست، بلکه به شکل مستقیم بر هزینههای کسبوکار اثر میگذارد. اتلاف زمان کارکنان در مسیرهای شلوغ، تأخیر در تحویل کالا و خدمات و مصرف بیشتر سوخت، هزینه لجستیک شرکتها را بالا میبرد و در نهایت به افزایش قیمت کالاها و خدمات برای مصرفکننده منجر میشود.
کسبوکارهای کوچک و متوسط که حاشیه سود محدودی دارند، بیشتر از این چرخه آسیب میبینند. تعمیر خودروهای آسیبدیده از سرعتگیرهای غیراستاندارد، دیر رسیدن کارکنان به محل کار و کاهش بهرهوری، درآمد روزانه این بنگاهها را کاهش میدهد و توان رقابتی آنها را در بازار محدود میکند.
از سوی دیگر، آلودگی هوا و استرس ناشی از ترافیک، سلامت نیروی کار را تحت تأثیر قرار میدهد و هزینههای درمانی و غیبت کاری را افزایش میدهد. برای مدیران شهری و فعالان اقتصادی، این واقعیت یک پیام روشن دارد: سرمایهگذاری در حملونقل عمومی کارآمد، مدیریت علمی ترافیک و برنامهریزی برای توزیع زمانی فعالیتهای آموزشی و اداری، نه تنها منفعت اجتماعی بلکه سود اقتصادی بلندمدت برای بازار کسبوکار به همراه خواهد داشت.
حذف ارز ترجیحی برنج و هشدارهای زیستی
























دیدگاهتان را بنویسید