هنر تئاتر نه فقط ابزار سرگرمی، بلکه بستری برای بازتاب اندیشه، درد و امید مردم است. از همین روست که بسیاری از جوامع توسعهیافته، سرمایهگذاری در تئاتر را سرمایهگذاری در سلامت روان عمومی میدانند.
تئاتر با ایجاد همذاتپنداری، به مخاطب فرصت میدهد احساسات فروخوردهاش را در قالب شخصیتهای نمایش تجربه کند. او در سالن تاریک، بیآنکه دیده شود، اشک میریزد، لبخند میزند و پالایش روانی را تجربه میکند.
در عصر شبکههای اجتماعی و ارتباطات مجازی، تئاتر شاید تنها هنری باشد که هنوز «چشم در چشم» با انسان سخن میگوید. این ارتباط زنده، نیرویی احیاگر است که روح جمعی جامعه را زنده نگه میدارد.
تئاتر علاوه بر نقش روانی، کارکرد اجتماعی پررنگی نیز دارد. نمایشهای اجتماعی، آینهای از واقعیتاند که جامعه را وادار به اندیشیدن و گاه بازنگری در رفتار و تصمیمهای خود میکنند.
کارشناسان فرهنگی معتقدند که یکی از نشانههای پویایی فرهنگی یک شهر، تعداد سالنها و اجراهای تئاتر آن است. شهرهایی که تئاتر در آنها جریان دارد، معمولا مردمی آرامتر، مسئولتر و با نشاطتر دارند.
از منظر روانشناسی اجتماعی، حضور در تئاتر حس تعلق به جامعه را افزایش میدهد. تماشاگر خود را بخشی از گروهی میبیند که احساسات مشابهی را تجربه میکنند؛ این حس جمعی، ضدافسردگی است.
در مدارس بسیاری از کشورها، تئاتر به عنوان ابزار تربیتی بهکار گرفته میشود. کودکان در قالب نمایش، یاد میگیرند احساساتشان را بیان کنند، همکاری کنند و از شکست نترسند.
از دید جامعهشناسان، تئاتر بستری برای گفتوگو است؛ گفتوگویی میان نسلها، میان مردم و حاکمان، میان سنت و مدرنیته. این گفتوگو اگر قطع شود، جامعه دچار سکون و خمودگی فرهنگی میشود.
در ایران نیز هرچند تئاتر با چالشهای مالی و ساختاری روبهروست، اما همچنان با تکیه بر عشق و تعهد هنرمندانش، در حال نفس کشیدن است. هر اجرای کوچک، نشانهای از امید و مقاومت فرهنگی است.
هنرمندان تئاتر، روانپزشکان بیمدرکی هستند که بدون نسخه و دارو، ذهن مردم را درمان میکنند. آنها زخمهای اجتماعی را نه پنهان، بلکه به نمایش میگذارند تا درمان آغاز شود.
یکی از مهمترین کارکردهای تئاتر، ارتقای سواد عاطفی جامعه است. تماشاگر با دیدن درد دیگران روی صحنه، به درک، همدلی و بخشش میرسد؛ ارزشهایی که جامعه امروز بهشدت نیازمند آنهاست.
در کشورهای توسعهیافته، سرمایهگذاری دولت در تئاتر بخشی از سیاستهای سلامت عمومی محسوب میشود. چراکه هزینهی ساخت یک سالن تئاتر، از هزینه درمان افسردگی در مقیاس ملی کمتر است.
تئاتر همچنین بستری برای تقویت اقتصاد فرهنگی است. از فروش بلیت تا گردش مالی طراحان، دکوراتورها، بازیگران و تبلیغاتچیها، همه در چرخهای از اشتغال فرهنگی سهیماند.
در شهرهایی که فعالیت تئاتری بالاست، کسبوکارهای اطراف سالنها نیز رونق میگیرند؛ از کافیشاپها گرفته تا چاپخانهها و فروشگاههای لوازم صحنه. تئاتر، اقتصاد شبانه را زنده میکند.
از نگاه کارشناسان، تئاتر میتواند ابزاری برای توسعه گردشگری فرهنگی نیز باشد. فستیوالها و جشنوارههای تئاتر، گردشگران داخلی و خارجی را جذب میکنند و به رونق شهری میانجامند.
تئاتر همچنین میتواند ابزاری برای آگاهیبخشی در موضوعات اجتماعی و اخلاقی باشد. از خشونت خانگی تا محیطزیست، نمایشها میتوانند جامعه را نسبت به واقعیتها حساستر کنند.
در بسیاری از پژوهشها آمده است که افرادی که بهطور منظم تئاتر میبینند، سطح رضایت بیشتری از زندگی دارند و کمتر دچار احساس تنهایی میشوند. این تأثیر، مستند و علمی است.
در شرایطی که بسیاری از مردم از فشارهای اقتصادی و استرسهای روزمره رنج میبرند، یک نمایش خوب میتواند همچون اکسیژن، ذهن را تازه کند و امید را بازگرداند.
بهویژه در دوران پساکرونا، تئاتر فرصتی دوباره برای بازسازی روابط انسانی فراهم کرد. سالنها تبدیل شدند به محل تجدید دیدار با زندگی واقعی، پس از ماهها انزوا و فاصله.
تئاتر همچنین سکویی برای بیان اعتراض و نقد سازنده است. جامعهای که تئاتر ندارد، صدایی برای گفتوگو ندارد و بهجای درک، به سمت انفجار اجتماعی میرود.
از نگاه هنرمندان، تئاتر نه شغل، بلکه رسالت است. آنها به جای فریاد در خیابان، فریادشان را بر صحنه میزنند و از مردم میخواهند ببینند، بشنوند و بیندیشند.
در این میان، حمایت نهادهای فرهنگی و اقتصادی از تئاتر، ضرورتی دوچندان یافته است. بیتوجهی به این هنر، بیتوجهی به روان جامعه است.
کارشناسان پیشنهاد میکنند بخشی از بودجه سلامت عمومی، صرف توسعه و ترویج هنر تئاتر شود. چراکه این هنر میتواند درمانگر خاموش بسیاری از بحرانهای روحی و اجتماعی باشد.
در تئاتر، هیچ نقابی تا ابد بر چهره نمیماند؛ حقیقت در پایان اجرا، در دل تماشاگر زنده میماند. این همان قدرتی است که تئاتر را از دیگر هنرها متمایز میکند.
و شاید به همین دلیل است که تئاتر را «آینه تمامقد جامعه» مینامند. آینهای که اگر هر از گاهی در آن نگریسته نشود، جامعه چهره خود را فراموش میکند.
تئاتر یعنی زندگی، اما با نگاهی ژرفتر و انسانیتر. و جامعهای که زندگی را در قالب نمایش تجربه کند، هرگز از انسانیت خالی نخواهد شد.
توانمندی زنان دهیار در گلستان کمتر دیده شده است / شاهکوه سفلی دارای ظرفیت ویژه برای توسعه گردشگری

























دیدگاهتان را بنویسید