به گزارش خبرنگار بازار کسب و کار هوای صبحگاهی سومین هفته پاییز در تهران خنک است، اما تالار شیشهای داغتر از همیشه. صفحههای نمایشگر درخشانتر از روزهای قبل سبز میشوند، اما هنوز کسی از تداوم این رنگ مطمئن نیست. بورس، این روزها با دلهرهای خاموش و امیدی لرزان به شنبهها میرسد.
معاملهگران میگویند در این بازار کافی است بخشنامهای ارزی یا خبر تازهای از سیاست پولی منتشر شود تا تمام محاسبات روز قبل بر باد رود. بازار سرمایه دیگر با تحلیل بنیادی نفس نمیکشد، بلکه به ریتم تصمیمهای شبانه بانک مرکزی گوش میسپارد.
در نخستین روز هفته، شاخص کل با جهش ۲۴ هزار واحدی تا سطح دو میلیون و ۹۵۰ هزار واحد بالا رفت. پتروشیمیها و فلزات اساسی بار دیگر بار صعود را به دوش کشیدند، اما اینبار بانکها و خودروسازان هم وارد رقابت شدند؛ نشانهای از بازگشت نسبی اعتماد به گروههای ریالی.
حجم معاملات خرد از مرز ۱۲.۵ همت گذشت؛ عددی که در تابستان کمتر دیده شده بود. فعالان تالار از بازگشت پولهای خرد و افزایش مشارکت حقیقیها سخن گفتند، نشانهای از امید به عبور شاخص از مرز سهمیلیونی.
یکشنبه اما حال و هوای تالار تغییر کرد. شاخص با ۶۸ هزار واحد رشد به کانال سهمیلیون بازگشت؛ کانالی که آخرینبار پنج ماه پیش دیده شده بود. نمادهای فارس و فملی موتور اصلی این صعود بودند و مجموع ارزش بازار از مرز ۹ هزار همت عبور کرد. سکوت دلار و ثبات نسبی نرخ ارز، امید را به تالار برگرداند.
دوشنبه، شاخص با رشد ۲۴ هزار واحدی دیگر، مرز سهمیلیون را تثبیت کرد؛ مرزی که به تعبیر معاملهگران «نبض روانی بازار» است. صفهای خرید سه برابر صفهای فروش شدند و پول حقیقی بار دیگر به سمت نمادهای بانکی سرازیر شد.
اما در گوشهای از بازار صدایی متفاوت شنیده شد؛ خروج نقدینگی از صندوقهای طلا. در حالی که انس جهانی در حال رکوردزنی بود، معاملهگران ایرانی بیشتر چشمشان به نرخ ارز داشتند تا به اونس طلا؛ گواهی بر غلبه سیاست بر منطق اقتصادی.
سهشنبه، ورق برگشت. شاخص کل ۲۶ هزار واحد افت کرد و باد خوش رنگ سبز جایش را به قرمز سپرد. خبرهای منفی از فروش پتروشیمیها و پالایشیها، خروج ۲۸۵ میلیارد تومان نقدینگی از این گروهها را رقم زد. همزمان نوسان دلار توافقی تا سطح ۷۰ هزار تومان، نگرانیها را تشدید کرد.
چهارشنبه، آخرین روز کاری، شاخص با سقوط ۴۱ هزار واحدی از کانال سهمیلیون واحدی عقبنشینی کرد. بورس دوباره به نقطه اول بازگشت و ارزش کل بازار حدود ۸.۹ هزار همت ثبت شد؛ پایان هفتهای پر از نوسان، با دلی پر از تردید.
فعالان بازار علت ریزش را در قیمتهای جهانی نفت و فلزات جستوجو کردند، اما نگاهها نهایتاً به یک نقطه بازمیگردد: تصمیمهای بانک مرکزی در مدیریت نرخ ارز. بسیاری معتقدند بورس هنوز با نبض تصمیمهای پولی میتپد نه با ترازنامه شرکتها.
در همین میان، احسان عسکری فیروزجایی، تحلیلگر بازار سرمایه، در گفتوگو با خبرنگار بازار کسبوکار تأکید میکند: بورس آیینه سیاستهای پولی کشور است. هر تغییری در نرخ ارز، مستقیماً مسیر شاخص را تعیین میکند. این بازار به جای تحلیل سودآوری، به واکنش ارزی حساس شده است.
او با اشاره به سقوط شاخص در ماههای ابتدایی سال یادآور میشود: وقتی دلار افت کرد، بورس جان گرفت، اما همزمان با تصمیمهای مقطعی و ابهامات سیاسی، دوباره فرو ریخت. این یعنی اعتماد سرمایهگذار هنوز شکننده است.
فیروزجایی میگوید راهاندازی بازار دوم ارز توسط بانک مرکزی نقطه امیدی تازه بود؛ زیرا به صادراتمحورها امکان فروش با نرخ واقعیتر میدهد. اما اختلاف نرخ توافقی و بازار دوم باعث شده سود واقعی در صورتهای مالی شرکتها انعکاس نیابد.
به باور او، اگر ثبات ارزی تا پایان پاییز ادامه یابد، گزارشهای مهرماه میتواند بورس را به سقفهای جدید برساند. اما هشدار میدهد: هر نوسان تند در تصمیمهای پولی، میتواند این مسیر را واژگون کند.
با بسته شدن درهای تالار در عصر چهارشنبه، هنوز عدد ۲ میلیون و ۹۵۰ هزار واحد روی مانیتورها میدرخشد. شاخصی که اگرچه پایینتر از سهمیلیون است، اما در ذهن معاملهگران هنوز مرز امید تلقی میشود.
بازار سهام ایران همچنان زنده است؛ آرام و خسته، اما امیدوار به شنبهای دیگر که شاید رنگ سبز دوباره به تابلوها برگردد. فعالان اقتصادی میگویند اگر سیاست پولی اندکی قابل پیشبینی شود، بورس نیز فرصت تنفس پیدا میکند.
نکته قابلتأمل بازار کسبوکار
در نگاه جامعه اقتصادی، پیوند ناگسستنی بورس و سیاست پولی، نشانگر عمق ضعف استقلال بازار سرمایه است. بازاری که باید آینه تولید و رشد شرکتها باشد، امروز در برابر نرخ ارز تسلیم شده و همین، اعتماد عمومی به سهام را تضعیف کرده است.
کارشناسان اجتماعی هشدار میدهند که تداوم این وضعیت، شکاف میان سرمایهگذاران حرفهای و مردم عادی را بیشتر میکند. وقتی مردم درک کنند که شاخصها با تصمیمهای شبانه تغییر میکنند، سرمایهگذاری مولد جای خود را به دلالی و سوداگری میدهد.
از منظر اقتصادی، بازار سرمایه باید ابزار تأمین مالی تولید باشد، اما اکنون به بازتابگر سیاستهای پولی بدل شده است. هر مصوبه بانکی یا خبر ارزی، میتواند در چند دقیقه میلیاردها تومان ارزش دارایی را جابهجا کند؛ این نه کارکرد طبیعی بورس که نشانهی بیثباتی در حکمرانی اقتصادی است.
در نهایت، شاید مهمترین پرسش این روزهای بازار سرمایه چنین باشد: تا چه زمانی باید بورس به جای نفس کشیدن با ترازنامه شرکتها، با دستور بانک مرکزی زنده بماند؟ پاسخی که یافتن آن، نه فقط دغدغه معاملهگران، بلکه مسئولیتی ملی برای سیاستگذاران اقتصادی است.
گلستان در لبه بحران آب؛ هشدار فوری

























دیدگاهتان را بنویسید