×
×

 جنجال برای خنده؟ بازار کسب و کار گزارش می‌دهد
سینمای کمدی ایران زیر تیغ نقد؛ از شوخی‌های تکراری تا بی‌تفاوتی فرهنگی

  • کد نوشته: 60489
  • ۱۴۰۴-۰۸-۰۹
  • ۰
  • گلستان - سکینه جافرنوده - بازار کسب و کار | سینمای ایران این روزها حال‌وهوایی پرحاشیه دارد؛ از انتشار تصاویر غیراخلاقی در صفحات شخصی بازیگران تا شوخی‌های سطحی و تکراری در فیلم‌های کمدی. هرچند برخی از این رفتارها با تذکر جدی از سوی سازمان سینمایی مواجه شده، اما به نظر می‌رسد موج انتقادها نه تنها فروکش نکرده بلکه در حال اوج‌گیری است...
    سینمای کمدی ایران زیر تیغ نقد؛ از شوخی‌های تکراری تا بی‌تفاوتی فرهنگی
  • تبلیغ هدفمند

    به گزارش خبرنگار بازار کسب و کار در تازه‌ترین نمونه، انتشار تصاویری از پشت صحنه یکی از فیلم‌های پرفروش توسط یکی از عوامل، واکنش گسترده‌ای را در فضای مجازی برانگیخت. سازمان سینمایی نیز ضمن حذف سریع محتوا، تذکر رسمی به تهیه‌کننده و پخش‌کننده فیلم داد. با این حال کارشناسان می‌گویند ریشه اصلی مسئله نه در انتشار یک تصویر بلکه در تغییر ذائقه مخاطب و ضعف محتوایی تولیدات اخیر است.

    تماشاگرانی که برای خنده و نشاط به سینما می‌آیند، با فیلم‌هایی روبه‌رو می‌شوند که نه تنها خنده نمی‌آورد بلکه در بسیاری موارد موجب شرمساری خانواده‌ها می‌شود. مادران و پدران می‌گویند ناچارند در سالن سینما برای کودکانشان توضیح دهند که “این جمله یعنی چه” یا “چرا چنین صحنه‌ای وجود دارد”، تجربه‌ای که نه سرگرم‌کننده است و نه آموزنده.

    سینمای کمدی ایران که روزگاری با آثاری چون «مارمولک»، «لیلی با من است» و «اجاره‌نشین‌ها» توانسته بود هم بخنداند و هم بیندیشاند، امروز گرفتار تکرار و سهل‌انگاری شده است. بسیاری از فیلم‌های طنز فعلی بر پایه چند شوخی سطحی و کلیشه‌های نخ‌نما شکل گرفته‌اند؛ رقص‌های مشابه، کنایه‌های جنسیتی و رفتارهایی که نه‌تنها خنده‌آور نیستند بلکه از دید جامعه‌شناسان نوعی سقوط ذائقه فرهنگی محسوب می‌شوند.

    یکی از منتقدان باسابقه سینما در گفت‌وگو با بازار کسب‌وکار می‌گوید: طنز، زبان اعتراض است؛ اما آنچه امروز می‌بینیم بیشتر به شوخی‌های بازاری شبیه است تا نقد اجتماعی. وقتی فیلم‌ساز برای فروش بیشتر به هر سوژه‌ای متوسل می‌شود، نتیجه‌اش چیزی جز ابتذال نیست.

    در مقابل برخی دیگر از فعالان سینما اعتقاد دارند که نباید از واژه “ابتذال” برای همه آثار استفاده کرد. به باور آن‌ها شرایط اقتصادی، محدودیت‌های محتوایی و فشار گیشه باعث شده فیلم‌سازان برای بقا مجبور به تولید آثار سبک شوند. یکی از تهیه‌کنندگان می‌گوید: اگر فیلم نفروشد، چرخه تولید متوقف می‌شود. ما ناچاریم مخاطب را جذب کنیم حتی اگر سلیقه‌اش پایین آمده باشد.

    اما این تنها چالش سینمای ایران نیست. خبر حضور دو فیلم ایرانی در جشنواره «حیفا» وابسته به رژیم صهیونیستی نیز شوک تازه‌ای به افکار عمومی وارد کرد. هرچند یکی از تهیه‌کنندگان، رضا ماهانی، اعلام کرده بود که خودش فیلم را برای شرکت ارسال کرده، اما نام فیلم دوم بدون اطلاع سازندگان در سایت جشنواره درج شده بود. این اتفاق پرسش‌های جدی درباره سازوکار توزیع بین‌المللی فیلم‌های ایرانی مطرح کرده است.


    با بالا گرفتن موج انتقادها از سطح پایین فیلم‌های کمدی و برنامه‌های سرگرمی، این پرسش جدی‌تر از همیشه مطرح است که «آیا سینمای ایران در مسیر خنداندن، از مسیر فرهنگ‌سازی خارج شده است؟» از حاشیه‌های شبکه‌های اجتماعی بازیگران گرفته تا نمایش فیلم در جشنواره‌های بحث‌برانگیز، این روزها سینما و نمایش خانگی بیش از هر زمان دیگر در مرکز نگاه‌های انتقادی مردم و کارشناسان قرار گرفته‌اند.


    در گفت‌وگویی دیگر، سید جمال ساداتیان، تهیه‌کننده یکی از آثار یادشده، تاکید کرد: «ما به هیچ وجه اجازه فروش فیلم به پخش‌کننده‌های اسرائیلی نداده بودیم. احتمالاً اشتباه از طرف واسطه خارجی بوده است.» با این حال کارشناسان رسانه هشدار می‌دهند که بی‌توجهی به مفاد قراردادهای بین‌المللی می‌تواند پیامدهای سیاسی و فرهنگی ناخواسته‌ای برای سینمای ایران در پی داشته باشد.

    در کنار سینما، شبکه نمایش خانگی نیز با موجی از انتقاد روبه‌رو شده است. از شوهای اینترنتی تا مصاحبه‌های زنده که برای جذب بازدید، به گفت‌وگوهای تند و گاه غیراخلاقی متوسل می‌شوند. صحنه‌هایی از توهین، شوخی‌های خارج از عرف و استفاده از اصطلاحات طبقاتی در برخی از این برنامه‌ها به دغدغه‌ای جدی برای جامعه فرهنگی تبدیل شده است.

    یک جامعه‌شناس فرهنگی در تحلیل این روند می‌گوید: وقتی مرزهای اخلاقی در تولیدات سرگرمی کمرنگ شود، جامعه به تدریج نسبت به ناهنجاری‌ها بی‌تفاوت می‌شود. این خطرناک‌تر از خود ابتذال است؛ چون به نوعی عادی‌سازی رفتارهای غلط منجر می‌شود.

    در همین حال، برخی معتقدند که جامعه خسته امروز به هر شکل از نشاط و سرگرمی نیاز دارد. یکی از تماشاگران جوان در گفت‌وگویی خیابانی می‌گوید: ما برای خندیدن می‌رویم سینما، نه برای فلسفه شنیدن. مردم به شادی نیاز دارند، هرچند گاهی شوخی‌ها تند باشد.

    اما آیا هر شادی‌ای ارزشمند است؟ آیا برای خنداندن باید به هر قیمتی ارزش‌ها را قربانی کرد؟ این پرسش‌ها اکنون در قلب بحث‌های فرهنگی کشور قرار گرفته است.

    از سوی دیگر، کارشناسان اقتصادی نیز جنبه مالی ماجرا را مورد توجه قرار می‌دهند. فروش بالای برخی فیلم‌های کم‌محتوا نشانه‌ای از رکود فرهنگی نیست بلکه حاصل سیاست‌های اشتباه در حمایت از تولیدات باکیفیت است. در نبود یارانه و سرمایه‌گذاری فرهنگی، تولیدکننده ناچار است به سمت گیشه مطمئن‌تر برود، هرچند که کیفیت فدا شود.

    سینماگران باسابقه هشدار می‌دهند که اگر نگاه فرهنگی به هنر جای خود را به نگاه صرفاً اقتصادی بدهد، نتیجه چیزی جز سیر نزولی اعتماد مخاطب نخواهد بود. در مقابل، برخی از جوان‌ترها این دیدگاه را محافظه‌کارانه می‌دانند و می‌گویند جامعه امروز نیازمند زبان جدیدی در طنز و شوخی است.

    در این میان، واکنش مردم در شبکه‌های اجتماعی نقش مهمی در جهت‌دهی سلیقه عمومی دارد. موج اعتراض به شوخی‌های جنسیتی و صحنه‌های نامناسب در چند فیلم اخیر باعث شده برخی کارگردانان ناچار به حذف بخش‌هایی از آثار خود شوند. این خود نشانه‌ای از حساسیت روزافزون مخاطب نسبت به اخلاق عمومی است.

    برخی دیگر اما می‌گویند همین فضای مجازی با جنجال‌آفرینی‌های هدفمند به فروش بیشتر فیلم‌ها کمک می‌کند. به گفته یکی از پخش‌کنندگان سینما: گاهی یک حاشیه کوچک، تبلیغی بزرگ‌تر از هر کمپین رسمی است. مردم کنجکاوند فیلمی را ببینند که درباره‌اش حرف زیاد است.

    در چنین شرایطی، مرز میان نقد واقعی و تبلیغ منفی روزبه‌روز مبهم‌تر می‌شود. رسانه‌ها نیز میان رسالت اطلاع‌رسانی و جذب مخاطب گرفتار دوگانگی شده‌اند. گزارش‌های زرد، تیترهای جنجالی و مصاحبه‌های تحریکی جای تحلیل‌های فرهنگی را گرفته‌اند.

    در انتهای این سلسله حاشیه‌ها، شاید انتشار تازه‌ترین اثر موسیقیایی محمد معتمدی در روزهای پاییزی یادآور این نکته باشد که هنوز می‌توان در حوزه هنر به خلاقیت، معنا و اصالت بازگشت. او در مصاحبه‌ای گفته بود: مردم ایران فرهنگ شنیدن دارند، فقط باید اثری در شأنشان ارائه شود.

    نکته قابل تأمل بازار کسب‌وکار:

    در میان هیاهوی سینما و شبکه‌های خانگی، نباید از نقش اقتصاد فرهنگی غافل شد. زمانی که معیار موفقیت تنها «فروش» باشد، محتوا به کالایی مصرفی و بی‌دوام بدل می‌شود. حمایت از تولیدات فاخر، بازنگری در سیاست‌های توزیع، و بازتعریف مفهوم “موفقیت تجاری” می‌تواند مسیر سینمای ایران را از ابتذال به اعتبار بازگرداند؛ مسیری که هم فرهنگ می‌سازد و هم بازار را پایدار نگه می‌دارد.

    نویسنده: سکینه جافرنوده
    منبع: بازار کسب کار آنلاین

    اخبار مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *