به گزارش خبرنگار بازار کسب و کار آتشسوزی صبحگاهی در دشتشاد پارک ملی گلستان درست در زمانی رخ داد که پوشش گیاهی منطقه در وضعیت خشکی قرار داشت و کوچکترین جرقه میتوانست به حادثهای گسترده تبدیل شود. نیروهای محیطبانی پس از دریافت گزارش اولیه در کوتاهترین زمان راهی محل حادثه شدند تا از گسترش شعلهها جلوگیری کنند. دهیاری و شورای اسلامی روستا نیز بهسرعت به عملیات پیوستند و کمکهای مردمی، ظرفیت مداخله را افزایش داد. سرعت گسترش دود از دور قابل مشاهده بود و همین موضوع حساسیت حادثه را بیشتر کرد. همکاری میان بخشهای مختلف باعث شد مسیر آتش مسدود شود. در نهایت عملیات مهار در کمتر از دو ساعت تکمیل شد.
پس از اطفای کامل حریق، گروههای ارزیابی محیطزیست وارد منطقه شدند تا میزان دقیق آسیبها را ثبت کنند. نتایج اولیه نشان داد که حدود دو هکتار از گیاهان علفی و چندین درختچه دچار سوختگی شدهاند. این بخش از پارک گلستان یکی از نقاط ارزشمند تنوع گیاهی است و آسیب به آن میتواند چرخه تغذیه برخی گونهها را مختل کند. از بین رفتن پوشش گیاهی اثرات تدریجی اما مهمی بر فرسایش خاک خواهد داشت. همچنین امکان دارد مسیر مهاجرت برخی جانوران کوچک تغییر کند. این موارد اهمیت پیشگیری از تکرار چنین حوادثی را نشان میدهد.
گزارش رسمی اداره پارک ملی گلستان علت حادثه را «بیتوجهی گردشگران به هشدارهای ممنوعیت روشن کردن آتش» اعلام کرد. این مسئله بار دیگر ضعف فرهنگ عمومی در برخورد با طبیعت را مورد توجه قرار داد. سالهاست هشدارهای محیطزیست، تابلوهای اطلاعرسانی و پیامهای آموزشی در منطقه نصب شده اما میزان رعایت آنها همچنان پایین است. مسافران اغلب خطرات آتش در پوشش خشک را کماهمیت میدانند. همین بیتوجهی زمینه بروز حادثه امروز را فراهم کرد. تداوم این رفتار میتواند خطرهای بیشتری در آینده ایجاد کند.
محیطبانانی که در عملیات حضور داشتند از شرایط دشوار خاموشسازی در ساعات اولیه روز سخن گفتند. وزش باد مقطعی میتوانست مسیر شعلهها را تغییر دهد و عملیات را پیچیدهتر کند. نیروهای محلی با تجربه سالها حضور در منطقه، نقش مهمی در تعیین مسیرهای ایمن داشتند. هماهنگی میان نهادها سبب شد حریق به مناطق پرکپهگی درختچهها نرسد. اگر آتش به آن نقاط وارد میشد مهار آن زمانبرتر بود. این هماهنگی یک نمونه موفق از مشارکت اجتماعمحور در مدیریت بحران بهشمار میآید.
حادثه دشتشاد بار دیگر موضوع کمبود تجهیزات اطفای حریق در مناطق جنگلی و مرتعی را برجسته کرد. اگرچه عملیات موفقیتآمیز بود، اما کارشناسان معتقدند منطقه نیازمند توسعه امکانات برای مقابله با بحرانهای مشابه است. دستگاههای دمنده، مخازن آب قابل حمل و سیستمهای هشدار سریع میتواند سرعت مهار حریق را بیشتر کند. با افزایش خشکی اقلیمی، احتمال وقوع آتشسوزیها رو به افزایش است. عدم تجهیز کافی، ریسک عملیات را برای محیطبانان بالا میبرد. این موضوع نیازمند برنامهریزی جدی است.
مردم محلی دشتشاد نقش بسیار مؤثری در این حادثه داشتند و حضور آنها یکی از عوامل اصلی موفقیت عملیات بود. سالها زندگی در کنار پارک ملی باعث شده ارتباطی عمیق میان آنها و طبیعت شکل بگیرد. بسیاری از مردم روستا تجربه حضور در عملیاتهای مشابه را دارند. این مشارکت مردمی یک سرمایه اجتماعی ارزشمند است. آموزش مستمر به این نیروهای داوطلب میتواند کارایی عملیاتها را افزایش دهد. توسعه گروههای امداد محلی راهی برای تقویت مدیریت بحران است.
پارک ملی گلستان به دلیل قدمت و تنوع زیستیاش یکی از مهمترین ذخیرهگاههای طبیعی کشور محسوب میشود. وقوع حتی یک آتشسوزی کوچک میتواند بر تعادل زیستی منطقه تأثیر بگذارد. دشتشاد بخشی از مسیر تردد حیاتوحش ازجمله گونههای علفخوار است. از بین رفتن گیاهان میتواند رفتار فصلی آنها را مختل کند. همچنین تغییرات پوشش گیاهی مسیر حرکت شکارچیان را تغییر خواهد داد. این پیچیدگیها نشان میدهد که اثرات حادثه تنها محدود به سطح سوختهشده نیست.
کارشناسان محیطزیست بر ضرورت بازنگری در شیوه اطلاعرسانی به گردشگران تأکید دارند. پیامهای هشدار در تابلوها اغلب نادیده گرفته میشوند و روشهای سنتی دیگر پاسخگوی تغییر رفتار نیست. استفاده از کمپینهای رسانهای و آموزشی میتواند به شکل مؤثرتری ذهن مخاطبان را درگیر کند. همچنین لازم است جریمهها و قوانین بازدارنده با جدیت بیشتری اجرا شود. نبود نظارت کافی یکی از دلایل بیتوجهی مسافران به مقررات است. ترکیب آموزش و برخورد قانونی شاید تنها راه تغییر رفتار باشد.
رخداد دشتشاد سوالاتی درباره میزان آمادگی پارک ملی برای مدیریت بحرانها مطرح کرده است. اگر حادثه در ساعات شلوغتر روز رخ میداد احتمالاً نیاز به نیروهای بیشتر وجود داشت. برخی مسیرهای دسترسی به منطقه نیز نیازمند بهسازی هستند. در عملیاتهای اطفای حریق حتی چند دقیقه تأخیر میتواند بخشی وسیعتر را نابود کند. توسعه زیرساختها باید در اولویت قرار گیرد. ترمیم و تقویت این مسیرها در نهایت هزینه بحرانها را کاهش خواهد داد.
یکی از نکات مهم، نقش آتشسوزیهای کوچک در تغییر الگوهای بلندمدت اکولوژیکی است. اگرچه دو هکتار مساحت گستردهای نیست، اما تکرار چنین حوادثی میتواند منطقه را بهتدریج آسیبپذیرتر کند. برخی گونههای گیاهی پس از آتش دیرتر بازسازی میشوند و این خلأ باعث رشد گیاهان مهاجم میشود. این تغییرات میتواند ترکیب زیستی دشتشاد را تغییر دهد. هر حادثه کوچک بخشی از یک زنجیره بزرگتر است. بنابراین پیشگیری بسیار حیاتیتر از اطفای پس از وقوع است.
حادثه اخیر فرصتی برای بازاندیشی در الگوی گردشگری طبیعت است. گردشگری در سالهای اخیر رشد زیادی داشته اما فرهنگ آن رشد متناسبی نداشته است. مسافران اغلب بدون آگاهی کافی وارد مناطق حساس میشوند. نبود آموزش رسمی برای گردشگران، فاصله زیادی میان رفتار مطلوب و رفتار واقعی ایجاد کرده است. توسعه گردشگری مسئولانه میتواند این فاصله را کاهش دهد. این رویکرد باید در سیاستگذاریها تقویت شود.
از نگاه اقتصادی، آتشسوزیها هزینههای پنهانی نیز به کشور تحمیل میکنند. تخریب پوشش گیاهی میتواند به کاهش جذابیت گردشگری طبیعی منجر شود. کاهش بازدید در بلندمدت، درآمدهای محلی را کاهش خواهد داد. همچنین عملیات اطفا هزینههای مستقیم و غیرمستقیم دارد. این هزینهها در مناطق حفاظتشده بیشتر است. بنابراین، سرمایهگذاری در آموزش و پیشگیری بسیار مقرونبهصرفهتر از مدیریت بحران است.
حادثه نشان داد جوامع محلی هنوز بهعنوان مهمترین نیروهای پشتیبان طبیعت مطرح هستند. اعتماد به مردم و واگذاری مسئولیتهای مشخص میتواند کارایی نظام حفاظتی را ارتقا دهد. باید سازوکار رسمی برای ساماندهی گروههای داوطلب تعریف شود. آموزش و تجهیز این گروهها یک ضرورت است. مشارکت محلی نهتنها در بحرانها مؤثر است بلکه بازدارنده نیز هست. حضور مردم همواره عاملی برای کاهش تخلفات بوده است.
بخش مهمی از جامعه محیطبانان معتقدند که کمبود نیروی انسانی یک مشکل جدی در پارک ملی گلستان است. این منطقه گستره وسیعی دارد و تعداد نیروها با نیاز واقعی تناسب ندارد. افزایش گردشگران نیز حجم نظارت موردنیاز را بیشتر کرده است. اگر نیروی کافی حضور نداشته باشد، چندین حادثه کوچک ممکن است نادیده بماند. تأمین نیرو و امکانات باید هماهنگ با رشد گردشگری انجام شود. در غیر این صورت خطر افزایش حوادث اجتنابناپذیر است.
حادثه دشتشاد بار دیگر ضرورت همکاری میان نهادهای مختلف را آشکار کرد. بدون همکاری مردم محلی، دهیاری و شورای اسلامی، عملیات زمان بیشتری میبرد. همافزایی نهادها باید به یک ساختار دائمی تبدیل شود. مدیریت بحران نیازمند پاسخ سریع و هماهنگ است. ایجاد اتاق عملیات مشترک برای مواقع اضطراری یک پیشنهاد قابلتوجه است. این اقدام میتواند بحرانهای آینده را کوتاهتر و کمهزینهتر کند.
حادثه همچنین اهمیت فناوریهای نوین در پیشبینی آتشسوزیها را به نمایش گذاشت. استفاده از نقشههای حرارتی، سیستمهای سنجش از دور و پهپادها میتواند سرعت شناسایی نقاط بحرانی را افزایش دهد. تجربه جهانی نشان داده فناوری نقش تعیینکنندهای در مدیریت حریق دارد. بهرهگیری از این ابزارها نیازمند آموزش و سرمایهگذاری است. این اقدام در بلندمدت هزینهها را کاهش میدهد. پارک ملی گلستان باید مجهز به چنین سامانههایی شود.
آتشسوزی دشتشاد زیرذرهبین تحلیلگران محیطزیست قرار گرفت و بحثهای متعددی درباره شیوه حفاظت مطرح شد. برخی معتقدند قوانین سختگیرانهتری لازم است. برخی دیگر بر آموزش عمومی تأکید دارند. در میان این دیدگاهها، نقطه مشترک این است که وضعیت فعلی کافی نیست. حفاظت از مناطق ملی نیازمند رویکرد ترکیبی است. ترکیب نظارت، آموزش و مشارکت مردمی میتواند کارآمدترین راهحل باشد.
حادثه اخیر نشان داد که کوچکترین بیتوجهی میتواند منشأ خسارتهای بزرگ باشد. گردشگران باید مسئولیت بیشتری در قبال طبیعت بپذیرند. روشن کردن آتش در مناطق خشک یک تهدید محسوب میشود. این رفتار باید با جدیت کنترل شود. رسانهها نیز نقش مهمی در تغییر رفتار دارند. افزایش آگاهی عمومی یک گام اساسی برای پیشگیری است.
دشتشاد امروز بار دیگر آرام گرفته اما نشانههای حادثه هنوز بر سطح خاک دیده میشود. این آثار یادآور این است که طبیعت اگرچه توان بازسازی دارد، اما ظرفیت تحمل آن محدود است. بیتوجهی مداوم میتواند مناطق ارزشمند را بهتدریج فرسوده کند. حادثه امروز باید بهعنوان یک هشدار عملی درنظر گرفته شود. مسئولیتپذیری فردی و جمعی در برابر طبیعت یک ضرورت است. آینده پارک گلستان به رفتار امروز ما بستگی دارد.
حادثه مهار شد اما پیامهای آن باقی ماند؛ پیامهایی درباره رفتار گردشگران، توان مدیریتی، اهمیت آموزش و نقش مردم. هر حادثه فرصتی برای بازبینی ساختارهای حفاظتی است. پارک ملی گلستان یکی از گنجینههای طبیعی کشور است و حفاظت از آن وظیفه همگانی محسوب میشود. دشتشاد امروز از یک خطر جدی عبور کرد. اما مسیر آینده نیازمند اصلاحات اساسی است. این حادثه باید سرآغاز تغییر باشد.
نکته قابل تامل بازار کسب و کار
حادثه دشتشاد برای بازار گردشگری یک هشدار اقتصادی جدی محسوب میشود؛ زیرا هر آتشسوزی – کوچک—باعث کاهش جذابیت مقصد و افت تعداد مسافران در کوتاهمدت و میانمدت خواهد شد. از سوی دیگر، اعتماد گردشگران به ایمنی مقصد نقش مهمی در انتخاب سفر دارد. هرگونه تحلیل رسانهای درباره ضعف مدیریت یا نبود تجهیزات، ریسک مقصد را در ذهن مخاطبان افزایش میدهد. این مسئله مستقیماً بر کسبوکارهای روستایی و اقامتی اثر میگذارد. بنابراین حوادث محیطزیستی نهتنها زیستبوم، بلکه اقتصاد محلی را نیز تهدید میکند.
کسبوکارهای مرتبط با طبیعتگردی بهشدت به زیبایی و سلامت محیط وابستهاند و تخریب پوشش گیاهی مستقیماً بر درآمد آنها تأثیر میگذارد. هر لکه سوختگی بخشی از تصویر برند مقصد را مخدوش میکند. در بازار رقابتی گردشگری، مقاصد پاکیزه و ایمن مزیت بیشتری دارند. بنابراین حوادثی مانند آتشسوزی باید با مدیریت اطلاعرسانی حرفهای همراه باشد تا از آسیب به تصویر برند جلوگیری شود. در غیر این صورت، ارزش اقتصادی منطقه کاهش مییابد. حفظ این ارزش مستلزم پیشگیری مداوم است.
از سوی دیگر هزینههای ناشی از عملیات اطفا و بازسازی پوشش گیاهی، بار مالی مستقیمی بر دوش نهادهای دولتی میگذارد. این هزینهها در آمارهای رسمی گردشگری منعکس نمیشود اما در نهایت از سرمایههای عمومی برداشت میشود. کاهش هزینههای بحران یکی از دلایل توجیه اقتصادی برای سرمایهگذاری بر آموزش گردشگران است. اقتصاد گردشگری به رفتار مصرفکنندگان وابسته است. ایجاد فرهنگ مسئولانه میتواند هزینههای بحران را بهطور قابلتوجهی کاهش دهد.
حادثه دشتشاد همچنین اهمیت توسعه «گردشگری مسئولانه» را در مدلهای کسبوکارهای محلی پررنگتر کرد. بسیاری از خدمات بومی میتوانند با افزودن آموزش، راهنمایی و بستههای آگاهیبخش، ارزش افزوده بیشتری ایجاد کنند. تبدیل مردم محلی به سفیران طبیعتگردی هوشمند میتواند به تقویت اقتصاد روستاها منجر شود. این تغییر مدل درآمدی علاوهبر سودآوری، به کاهش ریسکهای زیستمحیطی کمک میکند. سرمایهگذاری در این حوزه یک فرصت اقتصادی پایدار است.
در نهایت، بازار کسبوکار گردشگری باید این حادثه را بهعنوان نمونهای از آسیبپذیری زنجیره ارزش خود تحلیل کند. محیط سالم، زیرساخت کلیدی این زنجیره است و هر حادثهای که آن را تهدید کند، سودآوری کل شبکه را کاهش میدهد. از این منظر، حفاظت از طبیعت یک هزینه اضافی نیست بلکه یک سرمایهگذاری دائمی است. کسبوکارهای موفق آنهایی هستند که نقش خود را در مدیریت ریسک محیطی میپذیرند. این رویکرد میتواند آینده اقتصاد گردشگری را ایمنتر و سودآورتر کند.
اسلب؛ نقطه بازگشت کیفیت در صنعت ساختمان گلستان

























دیدگاهتان را بنویسید