به گزارش خبرنگار بازار کسب و کار کاهش سهم فرهنگ در لایحه بودجه سال آینده، آنهم پس از تجربه جنگ ترکیبی اخیر، نگرانیهای جدی میان فعالان فرهنگی، نمایندگان مجلس و تحلیلگران حوزه قدرت نرم ایجاد کرده است. آنها معتقدند ایران امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند تقویت فرهنگی است تا بتواند ضربات ترکیبی دشمن را خنثی کند و تابآوری اجتماعی را بالا نگه دارد.
بهروز نجمآبادی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، سهم کمتر از ۲.۵ درصدی فرهنگ را نشانه ادامه روند غلط سالهای اخیر میداند. او تأکید دارد که این روند ثابت میکند نگاه سیاستگذار هنوز فرهنگ را سرمایه راهبردی نمیبیند و بودجهریزی کشور همچنان اسیر اولویتهای کوتاهمدت است. به گفته او، بودجه فرهنگ نه هزینه، بلکه سرمایهگذاری است.
این نماینده معتقد است کوچککردن بودجه فرهنگی به معنای کوچک کردن هویت ملی است؛ هویتی که ستون قدرت نرم ایران در برابر عملیات رسانهای و روانی دشمنان محسوب میشود. او هشدار میدهد این کاهش نه صرفهجویی، بلکه تهدیدی جدی برای نسلهای آینده است که زیرساختهای فرهنگیشان تضعیف میشود.
رخدادهای جنگ ۱۲ روزه نشان داد دشمنان جمهوری اسلامی، میدان اصلی حمله را بر فرهنگ و افکار عمومی متمرکز کرده بودند. رسانههای خارجی با بودجههای چند میلیارد دلاری تلاش داشتند خانواده ایرانی را هدف قرار دهند و با ایجاد نفرت، ناامیدی و بیاعتمادی، ستونهای اجتماعی کشور را سست کنند.
رهبر معظم انقلاب نیز در توصیف این رخداد تأکید کردند که ماهیت جنگ اخیر تنها نظامی نبود، بلکه یک جنگ ترکیبی تمامعیار بود که رسانه در خط مقدم آن قرار داشت. از این منظر، کاهش بودجه فرهنگ در چنین شرایطی با منطق مدیریت بحران و تقویت امنیت ملی سازگار نیست.
کارشناسان میگویند دشمن در این جنگ نه یک حمله بلکه یک «برنامه بلندمدت» علیه فرهنگ ملت ایران طراحی کرده است. تقلیل نقش فرهنگ در بودجه، دقیقاً نقشهای است که رسانههای معاند انتظار دارند تا نفوذشان در شکافهای اجتماعی افزایش یابد و روایتهای بحرانسازشان مؤثرتر شود.
از سوی دیگر، بسیاری از نهادهای فرهنگی کشور در سالهای اخیر به دلیل محدودیتهای بودجهای نتوانستهاند بازسازی ساختاری، ارتقای تجهیزات یا توسعه برنامههای نوین رسانهای را پیش ببرند. ادامه این روند میتواند موجب عقبماندگی عمیق در حوزه فرهنگ و رسانه شود.
ماموستا مامدکلشینژاد نیز در واکنش به برخی پیشنهادها برای حذف یا کاهش بودجه برخی نهادهای فرهنگی، این اقدام را نابجا و نگرانکننده خواند. و تاکید کرد که ساختار فرهنگی کشور ستون انسجام ملی است و هرگونه تضعیف آن به طور مستقیم روی افزایش آسیبهای اجتماعی تأثیر میگذارد.
این عالم اهل سنت تصریح کرد که کار فرهنگی صحیح و اثرگذار یکی از پایههای اصلی پیشرفت جامعه است و حذف بودجه فرهنگی به بهانه نظارت، منطقی و کارشناسی نیست. او گفت نظارت ضروری است، اما نباید فرهنگ قربانی اصلاح ساختارها شود و از چرخه توسعه کنار گذاشته شود.
بسیاری از تحلیلگران معتقدند نگاه صرفاً هزینهای به فعالیتهای فرهنگی اشتباه است؛ زیرا ثمرات فرهنگ در حوزههای امنیت اجتماعی، ثبات سیاسی، سرمایه اعتماد عمومی و حتی رشد اقتصادی ظهور میکند. تضعیف این بخش، آثار چندبعدی و بلندمدت در پی دارد.
در حالی که کشورهای توسعهیافته سهمی بین ۵ تا ۱۲ درصد بودجه را به فرهنگ و رسانه اختصاص میدهند، کاهش بودجه فرهنگی ایران به کمتر از ۲.۵ درصد، نشان از شکاف جدی میان ضرورتها و سیاستگذاریها دارد. این شکاف میتواند ایران را در برابر جنگ روایتها آسیبپذیرتر کند.
نگاه کارشناسی تاکید دارد که دشمنان ایران سالهاست بودجههای کلانی برای عملیات شناختی علیه ملت ایران اختصاص دادهاند. محدود کردن بودجه فرهنگ در داخل کشور به معنای میداندادن ناخواسته به ماشین تبلیغاتی دشمن است که با هدف عملیات روانی بلندمدت فعالیت میکند.
کارشناسان فرهنگی میگویند اگرچه اصلاح ساختار هزینهکرد بودجه ضروری است، اما این اصلاح نباید به حذف، تضعیف یا توقف فعالیت نهادهای فرهنگی منجر شود. وگرنه هزینههای ناشی از ناکارآمدی فرهنگی بسیار سنگینتر از بودجههای فعلی خواهد بود.
واقعیت این است که در کنار فشارهای اقتصادی، رسانههای خارجی تلاش دارند از هر خلأ فرهنگی برای افزایش احساس نارضایتی و بیاعتمادی استفاده کنند. کاهش بودجه فرهنگی، این خلأ را تشدید میکند و زمینه بهرهبرداری تخریبی دیگران را افزایش میدهد.
نمایندگان مجلس تأکید دارند در شرایط جنگ ترکیبی، فرهنگ باید در ردیف بودجهای همتراز با امنیت و دفاع قرار گیرد، نه زیرمجموعهای فرعی از هزینههای کماهمیت. زیرا امنیت فرهنگی همانند امنیت نظامی، پشتوانه ثبات کشور است و غفلت از آن خسارتبار خواهد بود.
کارشناسان فرهنگ و ارتباطات یادآور میشوند که فرهنگ نه محصول کارخانهای است و نه نتیجه سرمایهگذاری یکساله؛ بلکه نیازمند برنامهریزی بلندمدت، حمایت مداوم و سیاستگذاری پایدار است. کاهش بودجههای سالانه، این تداوم را از بین میبرد و پروژههای فرهنگی را نیمهتمام میگذارد.
درباره رسانههای داخلی نیز هشدارهای جدی مطرح است. بسیاری از رسانهها و سازمانهای فرهنگی از کمبود تجهیزات، فرسودگی زیرساختها و کاهش توان نیروی انسانی رنج میبرند. این ضعفها در برابر ماشین رسانهای دشمن که بودجههای کلان در اختیار دارد، نگرانکننده است.
فرهنگ در ایران دارای ریشههای تمدنی عمیقی است که اگر تضعیف شود، بازسازی آن دشوار و زمانبر خواهد بود. کارشناسان معتقدند تضعیف فرهنگ همانند کاستن از ستونهای یک سازه بزرگ است؛ سازهای که هر روز فشارهای بیشتری از بیرون و درون تحمل میکند.
بسیاری از تحلیلگران هشدار میدهند که کاهش بودجه فرهنگی بهسرعت خود را در حوزههایی مانند افزایش آسیبهای اجتماعی، گسترش شکاف نسلی، کاهش تابآوری روانی جامعه و ضعف رسانههای داخلی نشان خواهد داد. این آثار، هزینههای بسیار بیشتری بر کشور تحمیل میکند.
مسئله دیگر این است که بودجه فرهنگ تنها مربوط به نهادهای رسمی نیست، بلکه بخشی از آن به حوزه کتاب، فیلم، هنر، فعالیتهای مردمی، آموزشهای فرهنگی و رسانههای محلی مرتبط است. کاهش نیازها و تعطیلی فعالیتها در این حوزهها ضربهای مستقیم به زندگی اجتماعی مردم است.
کارشناسان معتقدند در سالهای اخیر، بخشی از بیانگیزگی جوانان، کاهش مشارکت اجتماعی و افزایش شکاف در افکار عمومی ناشی از ضعف برنامههای فرهنگی و کمبود منابع بوده است. تداوم این روند میتواند آینده اجتماعی ایران را با تهدیدهای جدی مواجه کند.
از سوی دیگر، آمارها نشان میدهد حتی بسیاری از نهادهای فرهنگی کارآمد نیز به دلیل کمبود بودجه، توان اجرای برنامههای نوآورانه را ندارند. در چنین شرایطی، کاهش بیشتر بودجه به معنای توقف پروژههای ملی و محلی مرتبط با فرهنگ عمومی است.
کارشناسان بازار کار فرهنگی نیز نگران پیامدهای اقتصادی این تصمیم هستند. هزاران نفر در بخشهای نشر، هنر، رسانه و صنایع خلاق بهطور مستقیم وابسته به بودجههای فرهنگی هستند و کاهش آن میتواند بحران بیکاری و رکود در این بخشها را تشدید کند.
نمایندگان مجلس تأکید کردهاند که باید رویکرد حاکم بر بودجهریزی تغییر کند؛ یعنی فرهنگ از نگاه هزینهای به جایگاه «سرمایهگذاری ملی» ارتقا یابد. این تغییر نگاه، شرط اساسی برای افزایش قدرت نرم و کاهش اثرگذاری جنگ ترکیبی دشمن است.
کارشناسان حوزه ارتباطات میگویند جنگ ترکیبی امروز فراتر از میدانهای نظامی، در ذهنها و احساسات مردم جریان دارد. در چنین شرایطی، هر تصمیمی که قدرت رسانههای داخلی را کاهش دهد، بهطور مستقیم امنیت روانی جامعه را هدف قرار میدهد.
تحلیلگران تأکید میکنند که بخشی از فشارهای اجتماعی و اقتصادی که بر مردم وارد میشود، با تقویت حوزه فرهنگ قابل مدیریت و خنثیسازی است. فرهنگ میتواند سپری در برابر اختلافات، ناامیدی و شکافهای اجتماعی باشد؛ اما وقتی بودجه آن کاهش یابد، این سپر تضعیف میشود.
نقد اصلی کارشناسان این است که بودجه فرهنگ باید نه بر اساس شاخصهای حسابداری، بلکه براساس نیازهای واقعی امنیتی، فرهنگی و اجتماعی کشور تعیین شود. زیرا هزینهکرد در فرهنگ نتیجهای بلندمدت دارد و مرتبط با آینده نسلهاست، نه فقط یک سال مالی.
کاهش بودجه فرهنگ در عمل یعنی کاهش سهم ایران از میدان جنگ روایتها، جنگ ذهنها و جنگ هویتها. در حالی که دشمن با تمام ابزارها به میدان آمده، عقبنشینی از حوزه فرهنگ معنایی جز نادیده گرفتن اهمیت جنگ نرم ندارد.
تحلیلها نشان میدهد که با وجود فشارهای اقتصادی، فرهنگ هنوز مهمترین عنصر ایجاد امید، انسجام و ثبات اجتماعی است. هرگونه کاهش در این حوزه، آسیبپذیری جامعه را افزایش میدهد و پشتوانه روانی ملت را تضعیف میکند.
کارشناسان اقتصادی نیز هشدار میدهند که صنایع خلاق و فعالیتهای هنری بخش قابلتوجهی از اقتصاد کشور را شکل میدهند. کاهش سرمایهگذاری در فرهنگ به معنای حذف ظرفیتهای بزرگ اشتغال و تولید ثروت در این حوزه است که میتواند اقتصاد را در بخشهایی زمینگیر کند.
در نهایت، در میان موج تهدیدات ترکیبی و رسانهای علیه ایران، کارشناسان و مسئولان فرهنگی تأکید دارند که فرهنگ نباید به حاشیه رانده شود. بلکه باید بهعنوان یکی از ستونهای امنیت ملی و اجتماعی کشور، در رأس توجهات بودجهای قرار گیرد تا آینده ایران در برابر تهاجمات نرم مصون بماند.
کاهش بودجه فرهنگی در حالی رخ میدهد که بازار صنایع خلاق در جهان سهمی بیش از هزار میلیارد دلار دارد و کشورها با سرمایهگذاری در فرهنگ، اقتصاد دانشبنیان و صادرات محصولات فرهنگی خود را توسعه میدهند. محروم کردن این بخش از بودجه کافی، فرصتهای بزرگ اقتصاد فرهنگی را از بین میبرد.
اقتصاد رسانه و هنر در ایران ظرفیت ایجاد هزاران شغل مستقیم و غیرمستقیم را دارد؛ از تولید محتوا تا خدمات رسانهای و گردشگری فرهنگی. اما کاهش بودجه، این زنجیره ارزش را مختل میکند و شکلگیری بازار رقابتی محصولات فرهنگی ایرانی را به تأخیر میاندازد.
بازار کسبوکار فرهنگی از نشریات و نشر کتاب گرفته تا صنایع دستی، سینما و موسیقی، همگی به حمایتهای زیرساختی و مالی نیاز دارند. تضعیف این بخش، نهتنها آسیب فرهنگی بلکه رکود اقتصادی در کسبوکارهای وابسته را به دنبال دارد که هماکنون نیز با مشکلات گسترده مواجهاند.
در شرایطی که جنگ ترکیبی، اقتصاد و فرهنگ را همزمان هدف گرفته، بودجهریزی کشور باید مدلهای هوشمندانه و توسعهمحور داشته باشد. تقویت فرهنگ، نه هزینهکرد اضافی بلکه تقویت فضای کسبوکار، افزایش سرمایه اجتماعی و ایجاد امنیت اقتصادی برای آینده کشور است.
نوکر مردم یا ارباب بازار؟وقتی مرغ تکهتکه گرانتر میشود و سفرهها آب میروند

























دیدگاهتان را بنویسید